آیا تا به حال هنگام ثبتنام در یک وبسایت یا سفارش آنلاین یک کالا، شرایط استفاده و موافقتنامههای کاربری آن را خواندهاید؟ این موافقتنامهها و اسناد مفصل و طولانی برای حمایت از حقوق مصرف کنندگان و کاربران تدوین شدهاند تا اطمینان حاصل کنند که آنها به طور کامل از مفاد قراردادهای آنلاین، آگاه هستند.
این موافقتنامهها در واقع میخواهند که کاربران هنگام ثبتنام در یک سرویس آنلاین با اطلاع کامل از عواقب و اثرات ناشی از پذیرش موافقتنامه کاربری، انتخابی آگاهانه را رقم بزنند.
مطابق گزارش موسسه امور مشاوره شهروندی بریتانیا (UK Citizen’s Advice) حتی اگر بتوان بر ادعای نزدیک به یکسوم کاربران مبنی بر مطالعه شرایط و ضوابط کاربری صحه گذاشت، با نگاهی گذرا به زمان صرف شده توسط آنها به این امر میتوان به طور تقریبی حدس زد که تنها یک درصد از افراد، این اسناد را به طور کامل و با دقت مطالعه میکنند.
این آمار تکاندهنده، چندان هم دور از انتظار نیست، چرا که نحوه نگارش و متون به کار رفته در این موافقتنامهها چیزی از نمایشنامههای شکسپیر که گویا قرار است در دادگاههای ایالاتمتحده به روی صحنه برود، کم نداشته و اصلا مناسب احوال کاربران روزمره اینترنت نیست. در نتیجه بسیاری از این اسناد برای میانگین کاربران، غیر قابل درک و فاقد شفافیت کافی هستند. مطابق نتایج نظرسنجی یک موسسه تحقیقاتی معتبر اروپایی، ۶۷ درصد از افرادی که به طور کامل، شرایط و مفاد حریم خصوصی را نخواندهاند، طول و تفصیل بیش از حد را به عنوان دلیل خود برشمرده و ۳۸ درصد نیز عدم شفافیت و ادراک دشوار را مانعی بر سر راه مطالعه کامل این موافقتنامهها ذکر کردهاند.
واقعیت این است که کاربران با عدم مطالعه کامل قوانین و شرایط کاربری، خود را در معرض عواقب جدی ناشی از پذیرش ناآگاهانه آنها قرار میدهند. اگر کاربران با پیامدهای آنچه با آن اعلام موافقت میکنند، آشنا نباشند، ممکن است در دام سرویسدهندگان مختلف گرفتار آمده و به آنها اجازه دهند که به طور دلخواه در اطلاعات و مشخصات دیجیتالیشان، دست برده و یا حتی به خرید و فروش آنها بپردازند.
شما به عنوان مثال ممکن است به طور کاملا ناخواسته به یک شبکه اجتماعی اجازه دهید که از عکسهایتان برای اهداف بازاریابی استفاده کند، یا احتمال دارد با قبول شرایط کاربری یک اپلیکیشن موبایلی، اطلاعات موقعیت مکانی یا دیگر دادههای ارزشمند خود را دو دستی در اختیار کمپانی سازنده اپلیکیشن قرار دهید که به سادگی هرچه تمامتر میتواند با فروش آنها به شرکتهای تبلیغاتی درآمد هنگفتی را به جیب بزند. کار حتی میتواند به جاهای خیلی باریکتر از این هم بکشد، به طور مثال فرض کنید شما در یک محیط چت خصوصی آنلاین با طرف مقابل از تصمیم خود مبنی بر بازنشستگی پیش از موعد، صحبت به میان میآورید، کافی است ارایهدهنده سرویس گفتگوی آنلاین این اطلاعات را به سازمانهای اعتباری یا شرکتهای بیمه بفروشد تا آنها بتوانند بهانهای برای خود دست و پا کرده و شما را مجبور به پرداخت پول بیشتر بکنند.
اما چگونه میتوان بدون سروکله زدن با قوانین و شرایط کاربری، راهی برای محافظت از حریم خصوصی و دادههای آنلاین خود پیدا کرد؟ کمیتهای در مجلس اعیان بریتانیا به تازگی توصیه کرده است که یک کایت مارک (Kite Mark) یا نشان استاندارد ایمنی برای شناسایی وبسایتهایی که مطابق با قوانین اتحادیه اروپا دادههای شخصی کاربران را مورد استفاده قرار میدهند، تعریف شود. آنها بر این باورند که نشان یاد شده میتواند در قالب یک نماد بصری، کاربران را از میزان دسترسی سرویسدهندگان به اطلاعات شخصی آنها و پیامدهای ناشی از پذیرش موافقتنامههای کاربری آگاه کند. آنان تصریح کردند که این نشان حتی میتواند مانند یک چراغ راهنمایی رانندگی، شاخصی را در اختیار کاربران قرار دهد که میزان محافظت یک وبسایت از حریم خصوصی را به آنها نمایش دهد.
دفتر کمیساریای اطلاعات بریتانیا در حال حاضر یک طرح داوطلبانه را در دستور کار خود قرار داده است که بر مبنای آن، شرکتها و نهادهایی ناظر برای ارزیابی ابعاد حقوقی و اخلاقی میزان دسترسی سرویسدهندگان به دادههای شخصی کاربران وارد میدان میشوند. هنوز مشخص نیست که چه نهادی این مسئولیت را بر عهده خواهد گرفت اما با شناسایی و آغاز به کار این نهادها شرکتهای ارایهدهنده سرویسهای آنلاین ملزم خواهند شد که فرآیندهای بهکارگیری دادههای شخصی کاربران را به تایید این سازمانها برسانند. آن دسته از سرویسدهندگان که موفق به اخذ تاییدیههای لازمه میشوند، اجازه خواهند یافت که “نشان اعتماد حریم خصوصی” را در معرض دید کاربران قرار داده و به آنها اطمینان دهند که نهادهای ناظر بر فرآیندهای استخراج و کاربست دادههای شخصی افراد، مهر تایید زدهاند.
در بخشی از این طرح برای ایجاد انگیزه در میان شرکتها و سرویسدهندگان، چند نشان اعتماد الکترونیکی و حریم خصوصی تعریف شده است. این امر میان شرکتهایی که الزامات قانونی معمول و همچنین سایر شرکتهایی که سطح کنترل و حفاظت بیشتری را در اختیار کاربران قرار میدهند، تمایز ایجاد میکند.
این نشان اعتماد حریم خصوصی، بار مسئولیت ارزیابی خدمات یک شرکت یا سرویسدهنده را همچون سایر نهادهای ناظر از دوش شهروندان فاقد آموزش کافی برداشته و آن را در دستان باکفایت سازمانهای تخصصی با مسئولیتهای حقوقی و فنی قرار میدهد.
اما این طرح برای اجرای موفقیتآمیز با چند دشواری روبهروست. اول از همه اینکه یافتن راهی برای نمایش و انتقال بصری اطلاعات در مورد تفاوتهای ظریف و پیچیده کنترل دسترسی به اطلاعات شخصی، چندان ساده نیست.
مورد بعدی، ایجاد و تدوین یک فرآیند شفاف و کاربردی برای ارزیابی فرآیندهای کنترل داده و ترجمه آنها به زبان تصویر است. این امر به ویژه وقتی با مسائل حقوقی و اخلاقی پیوند میخورد، شکل بغرنجتری به خود میگیرد.
در نهایت به عنوان مسئله آخر، بار مالی فرآیند صدور نشان اعتماد حریم خصوصی بر شانههای چه کسی خواهد نشست؟! سرویسدهندگان یا شهروندان؟ یک سوال کلیدی برای شرکتها و سرویسدهندگان این خواهد بود که هزینههای احتمالی پرداخت شده توسط آنها باید منجر به افزایش اعتماد کاربرانشان شده و در برابر مزایای دریافتی ارزشش را داشته باشد.
البته ناگفته نماند که یکی از موانع پیش رو این است که فضای آنلاین در تسخیر کمپانیهای آمریکایی است که کسبوکار خود را در مقیاسی جهانی و با صدها میلیون کاربر پی میگیرند. از همین رو، ایجاد یک نشان اعتماد حریم خصوصی توسط نهادهای ناظر بریتانیا تنها کمتر از ۶۰ میلیون کاربر را تحت پوشش قرار میدهد. بنابراین طرح یاد شده بدون برخورداری از نگاهی فرا منطقهای و بینالمللی عقیم خواهد ماند و به بار نخواهد نشست.
راستش من تا حالا فقط تیکشو گذاشتم رد شدم نخوندم :))