خرید اینستاگرام توسط زاکربرگ تصویر اصلی

اگر مارک زاکربرگ پنج سال پیش اینستاگرام را نمی‌خرید

وبلاگ Recode به تازگی مطلبی منتشر کرده در مورد معامله‌ای که فیسبوک پنج سال پیش انجام داد و طی آن اینستاگرام را با ۱ میلیارد دلار خریداری کرد. نویسنده در این مقاله با استناد به گفته‌های مایک هافلینگر (یکی از مدیران اسبق شرکت فیسبوک) از این اتفاق به عنوان یک پیروزی مدیریتی برای مارک زاکربرگ یاد می‌کند. در این مقاله می‌خوانیم که پس از اینکه فیسبوک به رهبری مارک زاکربرگ اینستاگرام را خرید، هم به تعداد کاربران این شبکه اجتماعی افزوده شد و هم ارزش مالی اینستاگرام به اندازه قابل توجهی افزایش یافت. بعلاوه، این معامله برای مارک زاکربرگ اعتبار زیادی هم فراهم آورد و سبب شد زاکربرگ موفق شود چند تن از موفق‌ترین مدیران جهان را گردهم آورد و خودش مدیر آنها بشود و برای‌شان شغل ایجاد کند.

اینکه اینستاگرام در حال حاضر با ۶۰۰ میلیون کاربر فعال یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شبکه‌های اجتماعی جهان است شکی نیست. اما سوالی که در این مقاله می‌خواهم به آن بپردازم این است که اگر مارک زاکربرگ پنج سال پیش اینستاگرام را نمی‌خرید، آیا اینستاگرام امروز می‌توانست پلتفرم بهتری برای کاربران باشد یا اینکه به دلیل مشکلات مالی و یا مدیریتی از گردونه رقابت خارج می‌شد؟

اینستاگرام در سال ۲۰۱۲، یعنی درست در زمانی که فیسبوک تصمیم گرفت آن را خریداری کند، یک شرکت کوچک بود که تعداد کل کارمندانش به بیش از ۱۲ نفر نمی‌رسید. در آن زمان کوین سیستروم و همکارانش موفق شده بودند بیش از ۳۰ میلیون کاربر فعال برای اینستاگرام به دست بیاورند. همه چیز خوب به نظر می‌رسید به جز یک مورد؛ آنها هیچ پولی از اینستاگرام نمی‌توانستند به دست بیاورند. مشکلات مالی سبب شده بود که سیستروم برای هر نوع پیشنهاد خریدی از خودش اشتیاق نشان بدهد، اما فکرش را هم نمی‌کرد مارک زاکربرگ دلش بخواهد یک میلیارد دلار بابت اینستاگرام بپردازد.

خرید اینستاگرام توسط زاکربرگ تصویر ۴
کوین سیستروم مدیر اینستاگرام

نکته جالب توجه در مورد قیمتی که فیسبوک پرداخت این است که درست کمی قبل از انجام این معامله، ارزش کلی اینستاگرام چیزی حدود ۵۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده بود. اما زاکربرگ دقیقا دو برابر این مبلغ را به کوین سیستروم پیشنهاد داد. می‌پرسید چرا؟ مسلما علتش این نبوده که مارک از کوین خوشش آمده! زاکربرگ از اینستاگرام می‌ترسید.

هر کسی حتی اگر دانش کافی در مورد عملکرد شبکه‌های اجتماعی هم نداشت می‌توانست به سادگی حدس بزند که اینستاگرام خیلی راحت می‌توانست در مدت کوتاهی تعداد کاربران فعال خود را از ۳۰ میلیون به رقم‌هایی بسیار بالاتر افزایش دهد. از دید زاکربرگ این افزایش تعداد کاربران فعال اینستاگرام برای فیسبوک یک تهدید بزرگ به حساب می‌آمد؛ یک فاجعه. در حالی که شاید واقعا این‌طور نبود. تفریبا تمام آن ۳۰ میلیون نفری که به طور فعال از اینستاگرام استفاده می‌کردند، عضو فیسبوک هم بودند و در آن حساب کاربری داشتند پس خطری برای کاهش محبوبیت فیسبوک محسوب نمی‌شدند.

اما زاکربرگ که از روند پرسرعت رشد اینستاگرام ترسیده بود تصمیم گرفت هر طور که شده زودتر از هر شرکت دیگری صاحب اینستاگرام بشود و بهترین راه را برای این کار در این دید که پیشنهادی به کوین سیستروم بدهد که نتواند رد کند. اینگونه شد که رقم نجومی یک میلیارد دلار به ذهنش خطور کرد و توانست به سادگی اینستاگرام را بخرد.

البته این کار گویا به کام زاکربرگ شیرین آمد، چون بعدها همین کار را در مورد واتس‌اپ هم تکرار کرد چون می‌ترسید واتس‌اپ بتواند فیسبوک مسنجر را از نظر تعداد کاربران فعال شکست بدهد. جان کوم هم مثل کوین سیستروم نتوانست پیشنهاد زاکربرگ را رد کند و واتس‌اپ را به فیسبوک فروخت. کم کم زاکربرگ عادت کرد تا به جای اینکه با رقبایش رقابت کند، خیلی راحت آنها را بخرد و زیر نظر خودش نگه دارد. تکرار این رفتار هست که ثابت می‌کند تنها هدف فیسبوک از خریدن اینستاگرام مقابله با ترس از شکست در رقابت بود.

خرید اینستاگرام توسط زاکربرگ تصویر ۳
جان کوم مدیر واتس‌اپ

اگر هنوز به ترس مارک زاکربرگ از رقبایش اطمینان پیدا نکردید، پس نگاهی به اسنپ‌چت بیاندازید. اسنپ‌چت یک پلتفرم اجتماعی مدرن است که نسبت به فیسبوک و توییتر و اینستاگرام و باقی شبکه‌های اجتماعی سرشناس هم جوان‌تر است و هم خلاق‌تر. به دلیل همین خلاقیت هم توانسته به تنهایی به موفقیت و شهرت دست پیدا کند. موفقیت زودهنگام اسنپ‌چت سبب شد تا مارک زاکربرگ به همان شکلی که نسبت به اینستاگرام و واتس‌اپ حساس شد، کم کم از اسنپ‌چت هم بترسد.

به همین دلیل (طبق گزارش Forbes) در اولین ملاقاتش با ایوان اشپیگل (مدیر و موسس اسنپ‌چت) در اواخر سال ۲۰۱۲، سعی کرد او را تهدید کند. زاکربرگ به او گفت که قصد دارد یک اپ کاملا مشابه با اسنپ‌چت منتشر کند که به سادگی می‌تواند اسنپ‌چت را نابود کند. اشپیگل زاکربرگ را جدی نگرفت و البته درست هم فکر می‌کرد. فیسبوک آن موقع نتوانست به رقیبی جدی برای اسنپ‌جت تبدیل شود. به همین خاطر، زاکربرگ بعدا دوباره به سراغ اشپیگل رفت و به او برای خریدن اسنپ‌چت یک پیشنهاد ۳ میلیارد دلاری داد (در حالی که ارزش اسنپ‌چت در آن روزگار ۲ میلیارد دلار بود).

اما این بار روش همیشگی مارک زاکربرگ جواب نداد، چون اشپیگل پیشنهاد زاکربرگ را رد کرد. بعدها که رسانه‌ها از اشپیگل علت این تصمیمش را پرسیدند، گفت دوست ندارد به خاطر “پیروزی‌های کوتاه مدت” کسب‌وکاری که به اینجا رسانده را بفروشد. مارک زاکربرگ هم که برای اولین بار با چنین شکستی مواجه شده بود به خودش اجازه داد بدون پرداخت هیچ پولی، از تمامی ویژگی‌های اسنپ‌چت در سرویس‌های خودش استفاده کند. واکنش اشپیگل در مقابل باز هم سکوت بود و هست. سکوت اشپیگل و ادامه خلاقیت‌های مدرن اسنپ‌چت از یک سو و بهره برداری بی‌اجازه زاکربرگ از ویژگی‌های اسنپ‌چت در نتیجه باعث شده که کاربران کم کم به مسخره کردن سبک مدیریت و تصمیمات مارک زاکربرگ روی بیاورند و این همان موفقیتی است که اشپیگل به دنبالش بود. یادمان نرود که زاکربرگ ایده اصلی خود فیسبوک را هم از رقیب قدیمی‌اش یعنی مای‌اسپیس برداشته بود.

خرید اینستاگرام توسط زاکربرگ تصویر ۲
ایوان اشپیگل مدیر اسنپ‌چت

از بحث اسنپ‌چت که خارج بشویم، با توجه به آنچه که تا اینجا خواندید این حقیقت قابل انکار نیست که ترس از شکست، اگر تنها دلیل خریده شدن اینستاگرام توسط فیسبوک نبوده باشد، حتما یکی از مهم‌ترین دلایل بوده است. اما اگر کوین سیستروم مثل ایوان اشپیگل به پیشنهاد چرب و نرم زاکربرگ جواب منفی می‌داد و مثل توییتر یک پلتفرم اجتماعی خودکفا باقی می‌ماند، امروز چه حال و روزی داشت؟

اگر چنین تصوری به حقیقت می‌پیوست، امروز مسلما به خاطر لج و لج‌باری زاکربرگ با اشپیگل ویژگی Stories در اینستاگرام کپی نمی‌شد که باعث سردرگمی بسیاری از کاربرانش بشود. پست‌های اینستاگرام در حال حاضر به صورت الگوریتمی و مثل پست‌های فیسبوک به کاربران نشان داده می‌شوند، ولی اگر کوین سیستروم زیر بار فروش اینستاگرام نمی‌رفت، مثل گذشته پست‌ها بر اساس تاریخ انتشار مرتب می‌شدند.

رابط کاربری جدید هم یکی دیگر از تغییرات اخیر اینستاگرام بود که با آن ظاهر سیاه و سفیدش انتقادات فراوانی را به دنبال داشت، این در حالی است که رابط کاربری و لوگوی اینستاگرام قبل از این تغییرات زیبا‌تر و محبوب‌تر بود. از همه این‌ها گذشته، تقریبا واضح است که چه فیسبوک اینستاگرام را می‌خرید و چه نمی‌خرید، اینستاگرام می‌توانست به خوبی به رشد خودش در تعداد کاربران فعال ادامه دهد و بعید نیست که حتی امروز خیلی بیشتر از ۶۰۰ میلیون کاربر فعال می‌توانست در اختیار داشته باشد. برای درآمدزایی هم، سیستروم می‌توانست به جذب تبلیغات در اینستاگرام روی بیاورد، همان کاری که زاکربرگ با فیسبوک کرد و حالا هم همان استراتژی را روی اینستاگرام پیاده کرده است.

خرید اینستاگرام توسط زاکربرگ تصویر ۱
اینستاگرام؛ دیروز تا امروز

در آخر بعد از خواندن این پست از شما دعوت می‌کنم تا سبک مدیریت مدیرانی که در این مقاله از آنها اسم بردم را با هم مقایسه کنید و بگویید به نظر شما کدام یک تا کنون تصمیمات بهتری گرفته است؟ آیا فکر می‌کنید که کوین سیستروم با فروختن اینستاگرام به زاکربرگ کار درستی کرد؟ آیا از وضعیت امروز اینستاگرام راضی هستید یا اینکه فکر می‌کنید می‌توانست از این بهتر باشد؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید
TCH