شاید کمتر کسی باشد که نام سری آنچارتد را نشنیده باشد. این فرنچایز مشهور که محصول کمپانی ناتی داگ است، به طور اختصاصی برای کنسولهای پلیاستیشن طراحی و ساخته شده و در ۳ سری گذشته خود به قدری طرفدار پیدا کرده که همه منتظر رونمایی و عرضه جدیدترین نسخه آنچارتد به نام عاقبت یک دزد بودند. به هر حال داستان ماجراجوییهای “نیتن دریک”، شخصیت قهرمان داستان و دوستان و همراهانش در یافتن شهرهای مرموز و گنجهای پنهان، به قدری جذاب بود که هر گیمری را شیفته خود بکند. آنچارتد ۴ را میتوان پایانی با شکوه برای یک سری بازی پرطرفدار دانست و ناتی داگ برای نایل آمدن به این هدف، سنگ تمام گذاشته است. به طوری که خیلی از منتقدان در سرتاسر جهان، لقب بهترین بازی سال را به آن اختصاص دادهاند. عنوانی که خیلی هم برای آنچارتد نامانوس نیست، چرا که سری قبلی بازی با نام Uncharted 3: Drake’s Deception هم این عنوان را در سالی که به بازار عرضه شد، دراختیار گرفت. به هر حال، دید باز ناتی داگ برای داستان پردازی و بهبود گیم پلی این سری از آنچارتد را میتوان مدیون تجربیات این کمپانی از دیگر محصول پرطرفدار خود، یعنی The Last of Us دانست. میتوان به آنچارتد۴ به عنوان محصولی فراتر از یک بازی نگاه کرد. گرافیک، داستان، طراحی شخصیتها و بسیاری از قابلیتهای دیگر، این بازی را تبدیل به محصولی کرده که پا را از مرزهای عادی یک بازی فراتر نهاده و شانه به شانه فیلمهای بزرگ هالیوودی حرکت میکند و در خیلی از زمینهها، گیمرها را شگفت زده کرده است.
اگر سریهای قبلی بازی آنچارتد را تجربه کرده باشید، نیتن دریک نامی آشنا برای شما خواهد بود. ماجراجویی که به شدت علاقه به سفر و تجربههای جدید دارد و به قول معروف، سرش درد میکند برای دردسر. نیتن که در سریهای قبلی به سراغ کشف رازهای پنهانی از جد خود یعنی سر فرانسیس دریک رفت و پس از آن هیمالیا و نپال را هم گشت و شهر شامبالا را کشف کرد و در ادامه داستان، سری به بیابانهای داغ عربستان زد و در نهایت، شهر گمشده آتلانتیس را در میان شن ها پیدا کرد، در شروع آنچارتد۴ شما را شگفت زده خواهد کرد. به غیر از یک صحنه ابتدایی داستان که نیتن به همراه برادرش سم در قایق، صحنهای اکشن به سبک نسخههای گذشته این بازی را خلق میکنند، شخصیت نیتن در ابتدا با فراز و نشیب چندانی روبهرو نخواهد بود. دیگر خبری از ماجراجوییهای هیجان انگیز نیتن نیست. او که در انتها قسمت سوم این بازی، با النا، روزنامه نگار و همراهی که در نسخههای پیشین آنچارتد هم حضور داشت، ازدواج کرده بود، پس از گذشت ۳ سال از آن قضیه و ورود به داستان آنچارتد۴، به مردی بسیار آرام و خانواده دوست که (از دید طرفداران او) مشغول یک کار خسته کننده است، تبدیل شده!
قدرت ناتی داگ در داستان پردازی، از اول بازی، زمانی که نیتن کودکی است که در مدرسهای شبانه روزی مشغول تحصیل است، به زیبایی نمایان است. یکی از ویژگیهایی که آنچارتد ۴ از بازی The Last of Us به ارث برده است، اضافه شدن مخفی کاری در ماموریتهای مختلف است. از همان ابتدا، نیتن برای دیدن برادرش سم، به خاطر اینکه از دست مربی سخت گیرش فرار کند، شروع به حرکت آهسته و بی سرصدا میکند که استفاده از این ویژگی، تا پایان مراحل ۲۶ گانه بازی، به جذابیت و حساسیت بازی اضافه خواهد کرد.
قسمتی از داستان ابتدایی بازی، به زمانی باز میگردد که سم و نیتن در زندان هستند و نیتن به صورت مخفیانه، با یکی از افسران زندان رابطه دارد. از آنجا که روحیه کنجکاوی در نیتن، در نگاه اول به شخصیت او معلوم است، افسر زندان به او پیشنهاد یافتن گنجی مرموز را میدهد و نیتن این پیشنهاد را قبول میکند. داستان به گونهای ادامه مییابد که افسر پلیسی که شریک نیتن است، کشته میشود و نیتن به همراه برادرش و یکی از دوستانش به نام Rafe مجبور به فرار از زندان میشوند.
در این بحبوحه و در درگیریهایی که رخ میدهد، سم زخمی شده و نیتن مجبور میشود که او را رها کند و با این فکر که سم مرده است به زندگی ادامه دهد.
باورش سخت است که نیتن به عنوان شخصیت قهرمان، به کارهای روزمره هر آدم عادی بپردازد و گیمر در قسمتهای مختلف بازی، انتظار اتفاقی را میکشد که شخصیت کنجکاو و نترس نیتن را به او باز گرداند. حتی سازندگان بازی با ساختن بخشی که نیتن به مرور خاطرات گذشته میپردازد و مشغول تیر اندازی با تفنگ اسباب بازی میشود، داغ دل گیمر را تازه میکنند و ما را بیش از پیش، هیجان زده میکنند که منتظر شروع هیجان انگیز داستان نیتن و ماجراجوییهای او باشیم.
نویسندگان داستان بازی، این اتفاق را بهگونهای که آمیخته با احساس وصال دو نفر پس از مدتهاست، خلق میکنند. سم پس از ۱۵ سال، باز میگردد و صحنهای دراماتیک و بسیار زیبا بین سم و نیتن شکل میگیرد.
این اتفاق، شروعی برای ماجراجوییهای نیتن خواهد بود و برادرش سم، پیشنهاد یافتن گنجی را به او میدهد که با پیش زمینهای که ما از شخصیت نیتن داریم، امکان ندارد که آن را قبول نکند. اینجاست که میتوانیم بگوییم انتظارها برای گیمر به پایان رسیده و میتوان منتظر وقوع چالشهایی فوق العاده بود.
علیرغم حسادت سم به برادر کوچکترش، نیتن خود را مدیون حضور او میداند و محبت برادرانهاش نسبت به سم که ۵ سال از او بزرگتر است، صحنههای زیبایی را در بازی به وجود میآورد و این دو برادر، در راه به دست آوردن گنج هنری آوری، همیشه در کنار هم هستند و در قسمتهای مختلف، ناجی جان یکدیگر میشوند.
داستان کلی از شروع ماجراجویی تا پایان آن و کشف گنج هنری آوری، از پیوستگی خاصی پیروی میکند و جذابیت آن، گیمر را در طول گیم پلی ۱۵ ساعته بازی، خسته نمیکند. Rafe به همراه Nadin، آنتاگویستهای اصلی این بازی هستند که زودتر از نیتن و سم به گنج دست پیدا میکنند و مبارزه نیتن و راف در انتهای بازی بر سر به دست آوردن گنج، اوج حساسیت را به ارمغان میآورد. فلاش بکها و جابهجاییهای زمانی متفاوت در قسمتهای مختلف بازی، درعین حفظ انسجام قصه و استفاده از فضای گرافیکی بینظیر بازی در شرح داستان از دیگر نقاط مثبت داستان پردازی آنچارتد۴ است.
جذابیت در انتهای داستان، دقیقا به جایی برمیگردد که نیتن و سم کشتی متروکهای را پیدا میکنند و نیتن پس از نبردی قهرمانانه با راف (که ما را به یاد صحنههایی از فیلم دزدان دریایی کارایب میاندازد)، برادرش را نجات میدهد و هر دو از آتش سوزی کشتی جان سالم به در میبرند. اما آیا این پایان داستان است؟! ناتی داگ در آخرین بخش بازی، شما را ۱۵ سال به جلو میبرد و به یکباره با دختری نوجوان روبهرو میشوید که نمیدانید چه ربطی به داستان بازی دارد. ولی شما جواب سوال خود را به زودی خواهید گرفت. وقتی با این دختر در سرتاسر خانهای که در آن قرار دارید راه میروید، به صحنههای آشنایی بر میخورید که به شما ثابت میکند که حدستان درست است. بله، این دختر نوجوان، فرزند نیتن و الناست. ولی آیا او از گذشته پر مخاطره پدر و مادر قهرمانش خبر دارد؟! اینجا دقیقا جایی است که گیمر به مرور خاطرات ۴ سری که از بازی گذشت، میپردازد و به نظر این کار ناتی داگ، مهر تاییدی بر این قضیه است که آنچارتد ۴، قسمت پایانی سری بازیهای آنچارتد است.
دیالوگهای هر شخصیت، با دقت بالا نوشته شده و میتوان به قطعیت گفت که از نقاط قوت اصلی بازی محسوب میشود. به علاوه اینکه این امکان فراهم شده است که در برخی قسمتهای بازی، گیمر خودش دیالوگهای نیتن را انتخاب کند. به نظر من، این راهکار زیرکانه ناتی داگ برای این موضوع است که گیمر، داستان بازی را به دقت دنبال کند و جزییات آن را مد نظر داشته باشد.
علاوه بر این، صداگذاری شخصیتها، عملا مانند یک انیمیشن حرفهای انجام شده و همین امر گیمر را مجاب میکند که صحنههای سینماتیک بازی را از دست ندهد. حرکت چهره در شخصیتهای بازی، با صدای آنها تطابق دارد و همین قضیه، نشان دهنده این است که ناتی داگ چقدر برای صداگذاری محیطی و شخصیتی بازی وقت صرف کرده است. همچنین صدای فضاها و محیطهای گرافیکی بازی با دقت و وسواس خاصی طراحی شدهاند و مخصوصا در مکانهای باز (مانند جنگل)، صدای پرندگان، باد و راه رفتن شخصیتها، جلوه شنیداری خوبی را ایجاد کرده است. برای اینکه ارتباط بیشتری با داستان بازی برقرار کنید، ویدیو پایین را تماشا کنید.
گرافیک آنچارتد۴، از بالاترین سطح ممکن برخوردار است در حدی که اگر شخصی ناآشنا به بازیهای کامپیوتری، صحنههای سینماتیک بازی را مشاهده کند، تفاوت آن را با یک فیلم سینمایی تشخیص نخواهد داد. همه چیز از طراحی چهره شخصیتها تا حرکتهای آنها و فضاهایی که در آن قرار میگیرند، بسیار جذاب و کامل طراحی شده است. نورپردازی، مهمترین نکته مثبت گرافیک بازی است. این امر به همراه نشان دادن زاویه مناسب از شخصیتها، کیفیت این بازی را در حد یک فیلم پرخرج هالیوودی بالا برده است. جلوههای بصری ویژه، طراحی با جزییات، توجه به صداهایی که در محیط قرار داده شدهاند به همراه تطابق مکانهای طراحی شده با داستان بازی، همه و همه ما را مجاب میکند که بگوییم آنچارتد۴، بهترین گرافیک در بین بازیهایی که تا به امروز برای کنسولهای بازی عرضه شده است را دارد. بسیاری از منتقدان بازی، در اولین نمایش آنچارتد در نمایشگاه E3 2015 از گرافیک خارقالعاده آن شگفت زده شده بودند اما این نظر را داشتند که گرافیک بازی در اصل پایینتر از گرافیک تیزر آن خواهد بود. اما زمانی زیادی از عرضه رسمی بازی نگذشته بود که ناتی داگ به همه ثابت کرد که گرافیک اصلی بازی در برخی قسمتها، حتی از تیزر آن هم بهتر است. در سری گذشته آنچارتد، ناتی داگ اعلام کرده بود که برای طراحی چهره شخصیت اصلی داستان، از ۱۲۰ انیمیشن استفاده کرده در حالی که این عدد در آنچارتد ۴، به رقم ۸۰۰ انیمیشن افزایش یافته است. تمامی صحنههای بازی به صورت Real-Time رندر میشوند و ناتی داگ توانسته از امکانات سخت افزاری PS4 به نحو احسن استفاده کند و بازی را عرضه کند که به حق، شایسته نام بهترین بازی حال حاضر کنسولهای نسل هشتمی است.
صحنههای اکشن بازی، کاملا حرفهای و با جزییات طراحی شدهاند و آنچارتد توانسته به خوبی انتظارها را در این زمینه برآورده کند. اضافه کردن دشمنانی با زره فولادی، از دیگر چالشهایی است که مهارت تیراندازی شما را به چالش میکشد. استفاده از اسلحههای مختلف، از کلت کمری گرفته تا آرپیجی و صحنههای انفجاری که در کنار شما اتفاق میافتد، قسمتهای اکشن بازی را برای شما فراموش نشدنی میسازد. جدا از اینها، موسیقی هیجان انگیزی که در صحنههای اکشن بازی پخش میشود، به جذابیتهای فوق العاده آن اضافه کرده و در اکثر موارد، موسیقی تناسب خوبی با فضای بازی یا محیطی که شخصیتها در آن قرار گرفتهاند دارد. Henry Jackman آهنگساز نام آشنای انگلیسی که علاقه مندان سینما کارهای او را در فیلمهایی از قبیل X-Man،Big Hero6، Capitan America: Civil War و… حتما شنیدهاند، وظیفه آهنگسازی ۲۴ قطعه برای آنچارتد۴ را بر عهده داشته که به حق میتوانیم بگوییم که این مسئولیت را به خوبی انجام داده است.
اضافه کردن قلاب و میخ، از قابلیتهای جدیدی است که در این بازی، به هیجان انگیزتر کردن مراحل آن افزوده است. در یکی از دیالوگهای بازی، نیتن به این موضوع اشاره دارد که استعدادی ذاتی از بالا رفتن از کوه و یافتن گنج دارد، و این طور به نظر میرسد که قلاب، وسیلهای است که نیتن خیلی به آن نیاز خواهد داشت. کنترل بازی طوری است که گیمر احساس راحتی میکند و شما میتوانید به راحتی بین سلاحها و ابزاری که به آنها نیاز دارید سوییچ کنید. از طرفی استفاده از تاچپد کنترلر برای نشان دادن نقشههایی که در طول بازی به دست میآورید و یا استفاده از سنسور ضربه در پایین دسته برای روشن کردن چراغ قوه در مراحلی از بازی، نشان میدهد که طراحان آنچارتد۴ از تمامی امکانات کنترلر پلیاستیشن۴ استفاده کردند.
یکی از قسمتهایی که در آنچارتد ۴ خیلی به آن اهمیت داده شده است، بخش مالتیپلیر این بازی است. البته یکی از نقاط ضعف بازی در این بخش اتفاق میافتد. سرعت پایین سرورهای آنچارتد، در بخشهایی از بازی، سبب به وجود آمدن لگهایی میشود که اگر سرعت پایین اینترنت در ایران را هم به آن اضافه کنید، تجربه یک بازی آنلاین خوب را به شما نمیدهد و شما ترجیح میدهید در غالب داستانی بازی باقی بمانید. ناتی داگ در حرکتی هوشمندانه، ارتباطی میان امکانات و آیتمهای کارآمد در بازی آنلاین و بازی داستانی ایجاد کرده که با این کار، اهمیت بخش داستانی بازی را برای ما مشخص میکند. در این بخش هم نشانههایی از بازی The Last of Us را میبینیم که طبق اعلام رسمی ناتی داگ، تیم سازنده بخش مالتی پلیر این بازی، به آنچارتد ۴ برای هر چه بهتر شدن کیفیت آن کمک کردهاند. یکی از نقطه ضعفهای بخش مالتی پلیر، نبودن وسایل نقلیه موجود در بخش داستانی است که طبق اعلام کمپانی سازنده، قرار است که این امکان هم درآپدیتهای بعدی آنچارتد در اختیار گیمرها قرار بگیرد.
سخن پایانی
اگر واقعا طرفدار بازیهای ویدیویی با موضوع ماجراجویی باشید، بیشک سری آنچارتد را از بهترین بازیها در این زمینه خواهید دانست. شاید بازیهایی مثل Tomb Raider و The Last of Usدر این بخش، طرفداران زیادی داشته باشند ولی چیزی که آنچارتد را با بازیهای هم رده خود متفاوت میکند، وجود حس ارتباط بین گیمر و شخصیتهای داستان است. طراحی صحنههای گرافیکی فوقالعاده، صداهای مختلف در محیط بازی، داستان قوی و اضافه کردن احساسات (از خشم و نفرت گرفته تا عشق و محبت)، همگی به القا حس واقعگرایانه به گیمر کمک میکنند. دو نوجوان دبیرستانی که ناتی داگ را تاسیس کردند، امروز به قطب اصلی بازی سازی دنیا تبدیل شدهاند و بازی آنچارتد، بیشک قویترین محصول این کمپانی خواهد بود که نام ناتی داگ را در زمره بزرگانی مانند UbiSoft ،EA قرار میدهد. بازی آنچارتد۴، نمونهای کامل از یک بازی ویدیویی است که اگر نقاط ضعف کوچکش را کنار بگذاریم، میتوان آن را به عنوان یکی از به یاد ماندنیترین تجربههای بازی سازی دنیا نام برد که بیشک در ذهن گیمرها باقی خواهد ماند. تجربه رفتن به مکانهای مختلف، از اعماق دریا گرفته تا نوک کوهها، بالا رفتن از سنگها و جنگیدن با دشمنان، به همراه شخصیتی ماجراجو و شوخ طبع، با در اختیار داشتن گروهی که همهجا همراه شما خواهند بود، به قدری جذاب و شیرین است که آنچارتد۴ را به بازیای تبدیل کرده که هر گیمری را به سمت خودش جذب میکند. شاید غم انگیزترین خبر برای علاقه مندان این باشد که آنچارتد۴ آخرین سری بازیهای آنچارتد خواهد بود و باید با نیتن دریک خداحافظی کرد ولی بدون شک، خاطراتی که با او تجربه کردهایم، برای همیشه در ذهن ما باقی خواهد ماند. در انتها پیشنهاد میکنم نگاهی به ویدیو زیر بیندازید و یکی از اکشنترین قسمتهای آنچارتد ۴ را ببینید:
بازی خیلی خوب و عالی ایه ،
برای xbox نیستش این بازی ؟؟ ( XBOX ONE )
خیر انحصاری ps
ارزشش رو داره که فقط به خاطر این بازی برید ps4 بخرید
عالی
این بازی واقعا حرف نداره.هیچ جای بازی حس نمیکنی که داری از بازی خسته میشی.مثل یه فیلمه،خیلی جذاب و پر تنش توام با هیجان.واقعا معرکه است.مرسی آقا ماهان .نه خسته…
به نظر من تنها اشکالش عین هم بودن مراحل است
جناب نویسنده شاید نظرم رو پاک کنید ولی مشخصه که با بازیهای کامپیوتری آشنایی کاملی ندارید.اولا در بخش داستان کاملا داستان رو شرح دادید و اسپویل شده که در نقد نباید همیچین اشتباهی صورت بگیره دوما نورپردازی بازی نقطه ضعف گرافیک بازیه و نه قوت فقط کافیه تو اون مرحله که فشفشه در غار روشنه اون فشفشه رو به فشفشه های ۲۰۱۰ بازی آلن وی مقایسه کنید البته رمدی سازنده آلن وی استاد نور پردازیه ولی در آنچارتد ۴ انعکاس نور بود که خیلی طبیعی بود و نه نور پردازی …سوما نقد رو خیلی دیر نقر کردید بازیه ۲ ۳ ماه پیشرو
اقا مسبوقی با تشکر از شما. بررسی عالی بود. از عالی هم عالی تر.
عجب کیفیتی داره !!:O
مراحل بازی خیلی کم بود.
من فکر میکردم چهل یا شصت تا مرحله داره.
ولی متاسفانه بیست مرحله بیشتر نداره.
من ک انچارد ۳ رو بازی کردم و تا الان حسی که نسبت به اون بازی داشتم توی هیچ یک از بازیا تجربه نکردم واقعا محو بازی بود م ولی متاسفانه نسخه ای برای پلی استیشن ۳ در نظر گرفته نشده وقت اینه که کنسول رو عوض کنیم و دنیای پلی ۴ رو تجربه کنیم
واقعا این بازی فوقالعاده است. داستان، گرافیک و… همه عالی طراحی شده اند. واقعا ارزشش رو داره که به خاطرش کنسولتون رو عوض کنید و PS4 بخرید