هنگامی که بیلگیتس سرانجام تصمیم به بازنشستگی و دل کندن از Microsoft و رفتن به سراغ امور خیریه گرفت، خیلیها تصور کردند شکوه امپراتوری مایکروسافت نیز پس از رفتن پدر معنوی، مغز متفکر، موسس و خلاصه همه کاره این غول نرمافزاری رو به زوال خواهد گذاشت و البته این تصمیم بیشتر از همه رقبای سرسخت این کمپانی را شادمان کرد – که مرحوم استیو جابز در صدرشان بود!
ولی وقتی در یکی از روزهای برفی دلگیر ژانویه سال 2000 اعضای ناامید هیئت مدیره سرشان را برگرداندند، با مشاهده مردی که هیکلش تمام چارچوب در را پر کرده بود، این امید را بازیافتند که این مرد قوی بنیه، از کیان و حشمت ابرسالار دنیای نرمافزارهای رایانهای، تمام قد حراست و دفاع خواهد کرد. چند سال بعد در راهروهای مایکروسافت دیگر کمتر کسی پیدا میشد که بگوید: اگر بیل بود…
شروع
استیون آنتونی (استیو) بالمر بیست و چهارم مارس 1956 در دیترویت میشیگان از پدری سوئیسی – آمریکایی و مادری یهودی به دنیا آمد.
بالمر جوان پس از تحصیل در کالجی در بورلیهیلز وارد دانشگاه استانفورد شد. خودش میگوید بعدها فهمیده دو اتاق پایینتر از اتاقش در کالج، یک دانشجوی سال دومی دست و پا چلفتی تحصیل میکرده که به خوبی نام او را به خاطر میآورد: اسم او بیل گیتس بود!
تحصیلات بالمر در استانفورد خوش فرجام نبود و ناچار به ترک تحصیل در میانه راه شد. اما خیلی زود توانست پذیرش دانشگاه معتبرتری یعنی هاروارد را بگیرد و در سال 1977 با درجه عالی در رشته ریاضیات و اقتصاد با مدرک فوق لیسانس از این دانشگاه فارغالتحصیل شد.
بالمر نخستین کار جدیاش را در شرکت پراکتر اند گمبل به عنوان دستیار مدیر تولید تجربه کرد. هم اتاقی وی در آنجا هم جفری آر ایملت بود؛ همان کسی که بعدها مدیرعامل و همه کاره مجموعه جنرال الکتریک شد.
مایکروسافت
اوایل دهه 80 مصادف بود با ورود استیو جویای نام به یکی از فعالترین موسساتی که پذیرای استعدادهای جوان بود؛ یعنی مایکروسافت. بالمر به همراه 30 نفر کارمند جوانی که بیلگیتس با قرارداد کوتاه مدت به خدمت گرفته بود، وارد این شرکت شد. اما طولی نکشید که همین کارمند تازه وارد به سمت نخستین مدیر کسب و کار شرکت منصوب شد. حقوق بالمر آن موقع 50 هزار دلار سالانه به اضافه 8 درصد از سهام شرکت در سال 1981 بود. در فاصله 20 سال بعد از آن، بالمر هدایت و ریاست بخشهای متعددی چون عملیاتها، توسعه سیستم عاملها، فروش و پشتیبانی را عهده دار شد و به مرور توانست لیاقت و قدرت ریاست خود را به رخ همردیفان و البته گیتس برساند.
و سرانجام در ژانویه سال 2000 و با کنار رفتن بیلگیتس، زمامداری کل مجموعه مایکروسافت به عنوان مدیرعامل به استیو بالمر رسید. در وهله نخست این جانشینی اندکی نامطبوع به نظر میرسید چرا که تا آن هنگام بارها مشاهده شده بود که استیو بالمر و بیلگیتس در جلسات هیئت مدیره و خارج از آن دچار اختلاف نظر شده باشند و کارشان حتی به مشاجره و فریاد زدن بر سر همدیگر مقابل چشم کارمندان هم رسیده بود.
پس از انتصاب استیو بالمر به سمت جدید، قرار شد او اوضاع مالی شرکت را رفع و رجوع کند و گیتس همچنان بر بخش «نگرش فناورانه» نظارت داشته باشد.
اولین دستاورد بزرگ بالمر پس از ورودش فریم ورک داتنت بود که بعدتر به پلتفرمی جامع برای ساخت و توسعه توسط اغلب برنامه نویسان آماتور و حرفهای در جهان تبدیل شد و نسخههای متعددی ازآن منتشر و به روزرسانی شدند.
در سال 2003 بالمر تصمیم گرفت 8 درصد از سهام دوازده درصدیاش از مایکروسافت را بین کارکنانش تقسیم کند و برنامه سهامدار شدن تمام کارکنان شرکت را که مدتها بود به فراموشی سپرده شده بود، با جدیت، از سر گرفت.
سرانجام در سال 2009 بیل گیتس تصمیم به ترک کامل مایکروسافت و سپردن کامل عنان این غول نرم افزاری به استیو بالمر را گرفت.
از همان هنگام او سعی کرد شعار معروف خود را «قدرت بخشیدن به مردم با نرمافزارهای عالی و درجه یک، هر زمان، هرکجا و روی هر دستگاهی» در مایکروسافت و میان کارکنانش نهادینه کند.
شخصیت
بارزترین خصوصیات بالمر که در این مدت بین کارمندان مایکروسافت شناخته شده است؛ روحیه فوقالعاده پرانرژی و پشتکار حیرتانگیز اوست. وی همواره ادعا کرده کارمندان مایکروسافت را به چشم همکاران و شرکای کاری خود مینگرد و نه زیردستانش. چهره جدی و در عین حال بشاش و اندام درشت او، به وی کمک کرده تا تواناییهای خاص خود را در ارائه و سخنرانی به رخ همردیفانش بکشد و بسیاری سخنرانیهای پرشور و حرارت او را در افتتاحیه کنفرانسها، نمایشگاهها و مراسم مختلف، همپای استیو جابز عنوان کردهاند.
آیتیمن پولدار
طبق آخرین آمارها که مربوط به اواخر سال 2011 میشود، استیو بالمر هماکنون با حقوق سالیانه 660833 دلار به اضافه 600 هزار دلار پاداش، پولدارترین مدیر ایالات متحده محسوب میشود؛ البته نه به واسطه حقوقش! به گواهی مجله معتبر فوربس ثروت مدیر مایکروسافت هماکنون بالغ بر 5/14 میلیارد دلار است. در واقع آقای بالمر چهل و ششمین فرد ثروتمند دنیا در سال 2011 شناخته شد.
بالمر و دنیای سرگرمی
جالب است بدانید استیو بالمر یکی از طرفداران تیفوسی تیم بسکتبال سیاتل سوپرسونیکز هم هست- یعنی بود! چون سال گذشته وقتی متوجه مشکلات مالی این باشگاه شد، حاضر به پرداخت 150 میلیون دلار برای باقی ماندن این تیم در سیاتل، شهر زادگاه خود و تیمش شد. اما به هر حال این دست و دلبازی آقای بالمر هم موثر واقع نشد و تیم سونیکز به شهر اوکلاهما منتقل گشت و اکنون به نام «اوکلاهما سیتی تاندر» شناخته میشود.
باز هم بد نیست بدانید درباره استیو بالمر دو فیلم هم ساخته شده است: یکی فیلم«بالمر، پسر بد: مردی که همه کاره مایکرو سافت است» بود که سال 2002 توسط فردریک آلن ماکسول ساخته شد و البته چندان سروصدایی هم نکرد. اما قبل از آن در سال 1999 فیلمی سینمایی با نام «درامی درباره دزدان دریایی دره سیلیکون» ساخته شد که در آن جان دیمگیو، بازیگر مشهور هالیوودی در نقش استیو بالمر به عنوان مردی مقتدر و باشخصیت، ایفای نقش کرد.
پالمر و رقبا
سابقه مشاجرات غیر رو در روی بالمر و جابز و میزان تنفری که هریک از این دو از سیاست گذاریهای کمپانی متبوع رقیبشان داشتند، بر هیچ کس پوشیده نبود. سال 2001، بالمر طی سخنرانی تندی در نیویورک به سیاستهای قیمتگذاری اپل تاخت و گفت:« به نظرم امروزه دیگر خیلی چیزها عوض شده و ورق (به زیان اپل) برگشته است. اقتصاد قوانین خودش را دارد. دیگر اینکه از یک کاربر عادی انتظار داشته باشیم صرفا به خاطر یک لوگو (اشاره به لوگوی اپل) برای یک کامپیوتر با سختافزاری عادی 500 دلار بیشتر پول بپردازد، ناخردمندانه و ظالمانه است.»
بالمر عداوت سختی هم با نرمافزارهای منبع باز – که نماینده برجستهاش لینوکس باشد- دارد (که البته علتش برهمه ما آشکار است!). معروف است او همیشه وقتی اسم کرنل رایگان لینوکس به میان میآید، از آن تحت عنوان «سرطانی که هرجا لمحهای از مالکیت خصوصی وجود داشته باشد، خود را بدان میچسباند و به گندش میکشد» تعبیر میکند. و گنو (GNU) را ویروسی میداند که همه جا در حال پخش شدن است!
اما اگر از خود استیو بپرسیم، احتمالا بزرگترین دشمن خود را نه اپل، نه جامعه برنامه نویسان مبنع باز و نه سان و نوول، بلکه شرکت معظم گوگل میداند که در این خصوص چندان هم ناحق نمیگوید. آخرین صدمه گوگل به مایکروسافت، جدا کردن مارک لوکوفسکی، یکی از مدیران ارشد مایکروسافت و بردن آن به شرکتش بود. انتقالی که وقتی بالمر خبرش را شنید، چیزی نمانده بود با پرت کردن صندلی به سوی لوکوفسکی، آن را نیمهتمام بگذارد! خود اریک اشمیت، مدیرعامل کنونی گوگل، میگوید یک بار بالمر در برابرش سوگند یاد کرده که روزی گوگل را از بین خواهد برد.
یکی از شدید اللحنترین سخنرانیهای بالمر علیه گوگل در جریان کنفرانس وب 0/2 در سال 2011 در سانفرانسیسکو و در گرماگرم نبرد سیستم عاملهای موبایل گوگل و مایکروسافت ایراد شد که طی آن بالمر بیان داشت:« شما نیازی نیست یک متخصص علوم رایانه باشید تا بتوانید با ویندوز فون کار کنید؛ اما برای کار با یک گوشی اندرویدی… اوه! البته باید باشید! واقعا این موضوع برای من قابل درک نیست که یک گوشی اندرویدی چه چیز هیجان انگیزی دارد.»
گرچه، طولی نکشید که آمارها حکایت دیگری کردند و در مقابل رشد نمایی اندروید در عرض چند ماه، هنوز که هنوز است ویندوز فون 7 تلاش میکند جایگاهی شایسته در میانه بازار شلوغ اسمارت فونها برای خود دست و پا کند.
آن مرد به مایکروسافت آمد و سرانجام آن مرد به سراغ امور خیریه رفت.
ممنون . جانشین بیل گیتس بودن ، واقعا هنر میخواسته که بالمر جان داشتند !