جهان بدون ستاره‌ها چگونه خواهد بود؟

آیا تاکنون به این موضوع اندیشیده‌اید که در صورت وجود نداشتن ستاره‌ها جهان چگونه خواهد بود؟ نخستین ستاره که باید درباره آن فکر کنیم، همین خورشید خودمان است. اگر ستاره‌ها نباشند، خورشید هم نخواهد بود بنابراین زندگی هم در زمین ما وجود نخواهد داشت. اگر شما در چنین فضای بدون نور و کاملا سردی قرار بگیرید، چه حسی خواهید داشت؟ البته در آن صورت، هیچ موجود زنده‌ای پا به عرصه حیات نخواهد گذاشت!

اجازه دهید سؤالمان را طور دیگری بپرسیم: اگر هیچ ستاره‌ای در دید ما انسان‌ها قرار نداشته باشد چطور؟ در آن صورت همچنان خورشید و سایر سیاره‌ها وجود دارند اما هیچ ستاره‌ای در آن‌سوی منظومه شمسی قابل‌دیدن نخواهد بود. علت این امر این است که پیرامون ما با ابرهای عظیمی از تاریکی احاطه شده‌اند. این ابرها «سحابی» نام دارند که از غبار و گاز تشکیل شده‌اند و دائما در حال فعالیت هستند تا با به هم آمیختن، ستاره‌های جدیدی را به وجود بیاورند. آنها می‌توانند روشن باشند اما واقعیت آن است که ابری از غبار فضایی، آن‌قدر حجیم و سرد هست که بتواند جلوی گذر کردن نور را بگیرد.


بگذارید این‌گونه فرض کنیم که خورشید ما به‌صورت عادی رشد پیدا نموده اما منظومه شمسی، در دل یک سحابی تاریک قرار گرفته است. همان‌گونه که حیات بر روی «زمین سحابی» در حال گسترش است، منظومه شمسی به یک توده ابر از گرد و غبار تبدیل‌شده و ستاره‌ها رو به تاریکی بروند. ابرهای گرد و غبار حجیم‌تر شده و آسمان شب به سمت تاریکی پیش می‌رود تا آن زمان که مانند روز اول، تاریکی محض بر آن حکم‌فرما شود. ممکن است تنها لکه‌های قرمز رنگی که از ستاره‌ها به جای مانده‌اند، در میان سحابی‌ها در آسمان شب مشخص باشند. هر چه انسان‌ها تلاش کنند، چیزی جز تاریکی و سیاره‌های تاریک نمی‌بینند.

در «زمین سحابی»، خبری از تکنولوژی نخواهد بود. در طول تاریخ، ما انسان‌ها از ستاره‌ها برای تنظیم کردن تقویم، مکان‌یابی، شناختن شرایط مناسب برای کشاورزی و حتی توسعه علم به‌ویژه فیزیک استفاده کرده‌ایم. توانایی پیش‌بینی حرکت و رفتار ستاره‌ها، منبع خوبی برای کشیش‌های مصر باستان بوده تا با استفاده از این ابزار، افراد را به ساختن اهرام وادار کنند.

البته پیش‌بینی میزان تأثیر محدودیت‌های تکنولوژیک، کمی سخت است بنابراین اجازه دهید تا تنها بر روی یک موضوع تمرکز کنیم: جهت‌یابی از طریق آسمان.


در چنین زمینی، ملوانان می‌توانند در دریاها گشت زنی کنند اما تنها به‌شرط آن‌که در نزدیکی ساحل باقی بمانند. شناختن مسیر پیش رو با استفاده از شاخص آفتاب و قطب‌نما کار آسانی است اما در شب‌هنگام و بدون وجود ستاره‌های شاخص در آسمان، جهت یابی امری تقریبا غیرممکن خواهد بود. هنگام دور شدن از ساحل و نبود دید به خشکی، کار سخت‌تر شده و حتی یک طوفان کوچک هم می‌تواند جهت شما را تغییر داده و دریانوردان را دچار سردرگمی کند. حرکت در دریای آزاد اما از این هم مشکل‌تر خواهد بود، چراکه مسافران دریایی هر روز راه را گم کرده و بیش‌ازپیش در وضعیت خود دچار اشتباه می‌شوند.

بدون وجود این ابزار راهنما، تمامی سفرها بر روی زمین رخ نمی‌دادند. در آن صورت احتمالا قاره‌های استرالیا، آمریکا و گرینلند، برای همیشه ناشناخته باقی می‌ماندند. به‌علاوه جزایر دیگری چون نیوزیلند، هاوایی و ایسلند که از طریق جهت‌یابی آسمانی کشف شده‌اند، خالی از انسان می‌بودند. حتی اگر کسی با کشتی به این جزایر می‌رسید، هرگز نمی‌توانستند مسیر بازگشت خود به خانه را بیابند.

با نبود سفرهای دریایی، وضعیت «زمان سحابی» ازنظر وضعیت سیاسی هم بسیار متفاوت از زمین کنونی می‌بود. توسعه اروپا متوقف می‌شد. قبایل آزتک و اینکا، از پیشرفته‌ترین تمدن‌های قاره آمریکا، به قدرتی بلامنازع در غرب تبدیل می‌شدند. کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا و انگلیس که از طریق اقیانوس اطلس دست به کشورگشایی و استعمار زدند، هیچ‌گاه موفق به خروج از قاره اروپا نمی‌شدند و کشورهایی چون هند و چین، به‌دست آنها استعمار نشده و استقلال خود را از دست نمی‌دادند.

این همان جایی است که «زمین سحابی» ازنظر سیاسی بسیار جذاب می‌شد. بدون جهت یابی دریایی، تجارت از طریق دریا هم وجود نداشت. کشتی‌های تجاری کوچک در دریای مدیترانه، تجارت بین اروپا و خاورمیانه را ممکن می‌کردند اما بهترین روش برای تجارت جهانی، جاده ابریشمی است که از استانبول در ترکیه شروع شده و با عبور از خاورمیانه و کشور ایران، به هند و چین می‌رسد.

در زمین واقعی، برای چندین هزار سال، کاروان‌ها از جاده ابریشمی عبور کرده و به تجارت ابریشم، سنگ‌های قیمتی و ادویه‌جات مشغول بودند. اما در زمین سحابی، این جاده شاید به تنها مسیر موجود برای تجارت تبدیل می‌شد. کشورهایی که بخشی از این جاده را کنترل می‌کردند، به‌زودی به ثروت قابل‌توجهی می‌رسیدند اما از سوی دیگر، جاده ابریشم محل خوبی برای راهزنان می‌بود تا دست به خشونت بزنند و بخش بزرگی از این مسیر هم لم‌یزرع شده و نمی‌توانست استفاده دیگری داشته باشد. قدرت‌های اصلی در این جاده برای هزاران سال، یونان، عثمانی یا ترکیه، چین، مغولستان، ایران، سکایی‌ها و سایر ملت‌های حاضر در آسیای میانه بودند.

همان‌گونه که در دنیای واقعی رخ داد، همه چیز به‌دست امپراتوری‌های قدرتمند هند و چین می‌افتاد تا از طریق کشورهای اسلامی و آسیای میانه، با اروپای تضعیف‌شده تجارت کنند. در آن زمان روسیه در حال پیروزی بر ملت‌های مسیر باختر بودند و در سال‌های 1689 و 1727، قراردادهایی را با چین به امضا رساندند که به تجارت در سرزمین‌های این دو امپراتوری مربوط می‌شد. در این قرارداد آمده که تجارت در این دو کشور، به کنترل خودشان درخواهد آمد.

علت وجود اختلاف در میان کشورها در طول تاریخ همین است. قرارداد بین روسیه و چین، اقتصاد کشورهای آسیای میانه را فلج کرد و این کشورها برای خروج از این وضعیت، تصمیم به تجارت با سایر نقاط جهان از طریق دریا و هند که مستعمره انگلیس بود، گرفتند. پس از این اتفاق، تجارت در جاده ابریشم با افت شدیدی روبه‌رو شد که درنهایت به تضعیف اقتصاد چین و روسیه انجامید. اما در زمین سحابی، راهی برای تجارت از طریق دریا وجود نداشت و به دلیل بسته شدن جاده ابریشم، اروپایی‌ها نمی‌توانستند آسیب‌های واردشده به اقتصاد خود را جبران کنند. هیچ منطقه ساحلی و بندری هم برای رسیدن به شرق وجود نداشت. مزارع شکر در کارائیب به‌وجود نمی‌آمدند و دست‌یازی اروپایی‌ها به معادن طلا و الماس و حتی تجارت برده در اقیانوس اطلس به واقعیت تبدیل نمی‌شد.

احتمالا روسیه به قدرتی یکه تاز در اروپای ضعیف تبدیل می‌شد. فارغ از اروپا، چین هم به کشورگشایی خود در ژاپن و جنوب آسیا ادامه می‌داد تا تجارت ادویه را به دست بگیرد و حتی پس‌ از آن، به استعمار استرالیا هم می‌اندیشید. به‌علاوه هند هم روزبه‌روز قوی‌تر و ثروتمندتر می‌شد و کشورهای دیگر می‌کوشیدند تا از کنار قرارداد بین چین و روسیه، به‌سلامت عبور کنند. در زمین سحابی با ورود به قرن بیستم، غرب و شمال اروپا ازنظر فرهنگی و اقتصادی و در زیر آسمان تاریک شب، همچنان فقیر می‌ماندند. از سوی دیگر، آتش هیچ جنگ جهانی از سوی اروپایی‌ها برافروخته نمی‌شد اما چین، هند و روسیه در همان جایگاه قدرت‌های جهانی باقی می‌ماندند. همچنین امکان داشت که آفریقا، سومالی و اتیوپی به یک هاب بزرگ برای تجارت در خشکی بین اروپا و هند تبدیل شوند و در آن‌سوی اقیانوس‌ها، آمریکا همچنان در انتظار ارتباط با مردمی از یک دنیای قدیمی می‌ماند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید
TCH