امروزه سیستمهای هوشمند بهطور پیوسته دادههای مختلف را آنالیز کرده و ما را به تصمیمگیریهایی وا میدارند، بهطوریکه انتظار میرود این سیستمها در آینده نزدیک شاهد پیشرفتهای قابل ملاحظهای باشند.
در حال حاضر، انگیزه استفاده از این فناوریها بیشتر تجاری بوده تا از طریق آنها بتوان رفتار مشتریان را پیشبینی و تحلیل نمود. دور از تصور نیست که این قابلیتها به حوزههای غیرتجاری هم گسترش یابد.
سیستمهای هوشمند یا آنچه بهعنوان هوش مصنوعی نامیده میشود، بهطور روزافزونی در حال تاثیرگذاری بر زندگی ما هستند. یک از کاربردهای هوش مصنوعی در اینترنت اشیا است که در آن شبکهای از سنسورها و دستگاهها، اطلاعات مربوط به افراد و محیط فیزیکی آنها را جمعآوری میکنند.
فضاهای مجهز به سنسورها در حال گسترش به همه جا هستند. ظهور شبکههای 5G، علاوه بر محتواهای باکیفیت در هر مکان و بدون هیچ تاخیری، تعاملهای سه بعدی آنی را هم میسر خواهند کرد. در آینده، دادههای زیادی از هر فرد در دیتابیسهای مختلفی وجود خواهد داشت: اطلاعات مربوط به مکان، شبکههای اجتماعی، پرونده پزشکی و سلامت، وضعیت شغلی و موارد دیگر که میتوانند برای اهداف مختلفی بهکار برده شوند.
اما سوال اساسی این است که این محیط سراسر هوشمند چگونه خواهد بود؟ چگونه میتوان تعامل مفیدی با آن داشت؟
گوشیها
این روزها تقریبا همه ما یک گوشی هوشمند داریم. این دستگاهها، پلتفرمهای بههم وصلشده قدرتمندی هستند که نوآوریهای بسیاری در بستر آن به وقوع پیوسته که از آن جمله میتوان به اپلیکیشنهای واقعیت افزوده مشتریمحور اشاره کرد. اسمارتفونها، بسیاری از المانهایی را که برای یک سیستم واقعیت افزوده بیسیم موردنیاز است دارا هستند. گرچه نمایشگر و رابط کاربری آنها بهواسطه فرمفکتورشان (طراحی) محدودیتهایی دارند، اما کارهایی که با آنها میتوانیم انجام دهیم واقعا شگفتانگیز است.
واقعیت افزوده بر روی یک اسمارتفون کوچک دستی سه محدودیت عمده دارد: اولی عدم امکان یک تجربه واقعیت افزوده کامل از محیط اطراف است. در این هندستها، واقعیت افزوده روشی تماموقت برای تماشای جهان نیست بلکه صرفا اتفاقی خاص خواهد بود. گرچه این رویکرد پارهوقت میتواند برای بعضی از کاربرها مفید باشد، اما دریچهای به سمت یک پلتفرم تماموقت، عمومی و قابل تغییر باز نمیکند.
محدودیت دوم این است که دستها مشغول گوشی میشوند و همین امر، تعامل با محتوا را محدود خواهد ساخت و سومی نگاه به دنیای اطراف از دریچه یک فریم کوچک است که مسلما مانند شبیهسازیهایِ با رزولوشن بالا و دید تمامنما نخواهد بود. هندست دستی، احساس غرق شدن در فضا را در ما ایجاد نمیکند.
بههمین خاطر، درک و احساسِ کاملِ جهان مبتنی بر هوش مصنوعی نیازمند دستگاههای جدیدی خواهد بود: مثلا شاید چشمپوشهای دیجیتالی یا تکنولوژیهای پیشرفتهای که دادههای ورودی را به طور سه بعدی رندر کنند. اینها میتوانند ایدههایی برای نسل آینده گوشیهای هوشمند و همهگیر شدن واقعیت توسعه یافته (Extended Reality) باشند.
فواید چنین محیط هوشمندی که توسط واقعیت افزوده تماموقت محقق میگردد، از نظر تجاری و اجتماعی زیاد بوده و برای همه افراد میتواند منحصربهفرد باشد. هر کاربری خواهد توانست اپلیکیشنهای متعددی را بهطور همزمان در محدوده دید خود فعال سازد: از مشاهده اطلاعات مکانها و ساختمانها، راهنماییهای متعدد در رابطه با تعیین مسیر و انتخابهای تجاری مانند غذا گرفته تا ثبت پیوسته شرایط جسمانی فرد، تجربههای غوطهور (Immersive) در شبکههای اجتماعی، آلارمهای مربوط به روابط دیجیتالی جدید، آواتارهای واقعی و… .
چنین پلتفرم واقعیت افزودهای در صورت گسترش در میان مردم میتواند تکنولوژیهای مرتبط دیگری را نیز به حرکت وا دارد. در نهایت چیزی که ظهور خواهد کرد، یک جهان شبه-فیزیکی، شبه-دیجیتال است که در آن میلیونها آدم، ارتباطات اجتماعی، خرید، آموزش و همه کارهای روزمره خود را از طریق تعامل واقعیت افزوده به انجام میرسانند.
تاثیرات آن بر روی کاربران و جامعه
گسترش این نوع واقعیت افزوده ممکن است تا جایی پیش برود که فرق میان خیال تصویری و جهان واقعی غیرقابل تشخیص شده و انتخاب بین آن دو عملا غیرممکن گردد و در نهایت روابط اجتماعی اولیه، بدون سطحی از تکنولوژی بسیار مشکل و امکانناپذیر شود.
وقتی اسمارتفونها در عرض ده سال از گوشیهای ساده موبایلی به دریچهای برای جهانهای اجتماعی مجازی و بیزنسهای مدرن تبدیل شدهاند، منطقی است که فرض کنیم واقعیت افزوده هم چنین مسیری را طی خواهد کرد. زندگی در یک دنیای واقعیت افزوده تماموقتِ شبه-خیالی که مبتنی بر سیستمهای هوشمند است، سوالات متعدد اخلاقی و اجتماعی را پیش میکشد که کاربردهای صرفا تجاری قادر به پاسخگویی به آنها نیستند.
بنابراین پاسخ به این سوالاتی که مربوط به تاثیرات غیر تکنیکی تکنولوژیهای آینده بر زندگی بشر میشوند باید از همین حالا اتفاق بیافتد. بخشی از این بحثها، هماکنون شروع شده است؛ بحثهای داغ درباره حریم خصوصی، هویت، عاملیت و تاثیرگذاری در نظرات عمومی از طریق شبکههای اجتماعی. بررسی و چارهجویی برای این نگرانیها، مسلما ما را برای مقابله با چالشهای بسیاربزرگتری که در پیش داریم آمادهتر خواهد کرد.