در عرض چند دهه اخیر، هوش مصنوعی از درون فیلمهای علمی و تخیلی پا به درون منازل و زندگی ما گذاشته است. امروزه ما از سیستمهای هوش مصنوعی در گوشیهای موبایل و اسپیکرهای هوشمند سود میبریم. دستیارهای مجازی چون الکسا، سیری، گوگل و … به همصحبت میلیونها کاربر تبدیل شدهاند. شرکت تسلا با قرار دادن هوش مصنوعی که قادر به بررسی، تحلیل محیط اطراف خود است، در داخل خودروهایش، کار رانندگی را به آنها سپرده است.
آمازون نظارت و تجزیه و تحلیل اطلاعات خرید مشتریان و انتخاب و پیشنهاد اجناس مختلف به کاربر برای خرید را برعهده هوش مصنوعی گذاشته است. حتی هوش مصنوعی گوگل براساس فعالیتها و تاریخچه جستجوهایمان برای ما تصمیم میگیرد که چه نتایجی را به ما نشان دهد. الگوریتمهای هوش مصنوعی در همهجا به چشم میخورند و زندگی ما را تغییر دادهاند، اما به سوی بهتر شدن یا بدتر شدن؟!
ولی به وضوح مشخص است که فعلا ما در ابتدای راه هستیم. روزی خواهد آمد که ما بار دیگر به سال 2018 نگاهی بیاندازیم و از این همه پیشپا افتاده بودن فناوری کنونی هوش مصنوعی به خنده بیافتیم. در آینده قطعا هوش مصنوعی نقشهای مهمی را بر عهده خواهد گرفت و تغییرات بسیاری را ایجاد خواهد کرد، ولی واقعا ما نیز همین را میخواهیم؟
در ابتدا بگذارید ببینیم هوش مصنوعی چیست؟ یا حتی سوال بهتر این است که اصولا هوش (Intelligence) چیست؟ در سادهترین توصیف، جمعآوری اطلاعات از دنیای اطراف و استفاده از آنها به منظور پیشبینی دورههای زمانی کوتاه و بلند مدت! به علاوه این تعریف هر دو گروه انسانها و ماشینها را شامل میشود.
وقتی ما در مورد تاثیرهای هوش مصنوعی بر زندگیمان بحث میکنیم در واقع صحبت از هر چیزی است که از یک کامپیوتر سر میزند، از توانایی خوانده شدن یک نوشته دستنویس توسط OCR Reader تا انجام فعالیتهای بسیار پیچیده توسط یک ربات فوقپیشرفته مانند سورنا. حتی یک دیتابیس عظیم از دادههای شخصی ما که مبتنی بر مشاهدات و فعالیتهای ما در اینترنت است نیز مشمول این موضوع میگردد. از آنجایی که دنیای هوش مصنوعی بسیار وسیع و بزرگ است، بگذارید تنها نگاهی بیاندازیم به مهمترین و محتملترین مواردی که از هوش مصنوعی در آینده نزدیک انتظار میرود. آیا این موارد باعث میشوند جامعه گامی به جلو بردارد یا قدمی به قبل؟
اگر نگوییم میلیونها، حداقل هزاران شغل توسط سیستمهای هوش مصنوعی اشغال خواهد شد. دامنه این فرصتهای شغلی شامل تمامی مشاغلی است که در آن یک انسان وظیفه جمعآوری اطلاعات از سایر انسانها و ثبت آن در یک سیستم را بر عهده دارد. بنابراین با یک نگاه ساده، صندوقداران، کارمندان بخش پذیرش، بازاریابان تلفنی و کارمندان بانکی قطعا رفتنی هستند. به علاوه زمانی که پای هوش مصنوعی در حوزه رانندگی و خلبانی باز شود و خودروهای خودران، پهپادهای خود هدایتشونده و هر وسیله دیگری که با استفاده از هوش مصنوعی میتواند از نقطه A به نقطه B حرکت کند، را دربر میگیرد و تقریبا همه رانندگان آژانس، ماشینهای سنگین، پستچیها، پیکها و حتی پیک موتوریهای تحویل پیتزا هم از کار بیکار میشوند!
ولی هنوز لیست مشاغل نابود شده، تمام نشده است، یکی از مهمترین استفادههای هوش مصنوعی، ساخت رباتهای کارگر است. بنابراین با تمام اتوماتیک شدن کارخانهها، کارواشها، کارگاهها و هر محیط کاری دیگری که بتوان از ربات به جای نیروی انسانی استفاده کرد، کارگرانش بیکار میگردند. حتی ممکن است با توجه به قابلیت بالای الگوریتمهای رسانهای در رصد سوژههای مختلف و جمعآوری سریع و دقیق اخبار، جای روزنامهنگاران و خبرنگاران نیز تنگ شود!
البته نباید اینقدر نیز بدبین بود زیرا از سوی دیگر با تغییرات فناوری و پیشرفتهای جامعه، مشاغل جدید دیگری نیز متناسب با نیاز مردم و جامعه به وجود خواهند آمد که میتوانند بخش مهمی از جمعیت بیکار شده را جذب خود نمایند. طبیعتا با گسترش هوشمصنوعی خود آن نیز نیازمند ایجاد، نصب و نگهداری است. پس برنامهنویسان برای نوشتن نرمافزارها، تکنسینهای مختلف برای تعمیر و نگهداری رباتها و توسعه سیستمهای مختلف دیگر به شدت مورد نیاز خواهد بود (هر چند به شخصه احساس میکنم در آینده خود رباتها نیز قادر به برنامه نویسی و تعمیر خود خواهند بود!).
با این حال یکی از مهمترین مزیتهای استفاده از رباتها، به عهده گرفتن مشاغل پر خطر در محیطهای ناامن است. برای مثال در معادن، ایستگاههای آتشنشانی، استخراج نفت از اعماق دریا، کارهای ساخت و ساز، کشاورزی و دیگر مشاغل مشابه که هر ساله باعث مرگ و نقص عضو هزاران انسان در سراسر دنیا میگردد. ما هنوز نمیدانیم یک نیروی کار مبتنی بر هوش مصنوعی دارای چه قابلیتها و تواناییهایی خواهد بود اما بسیاری از اقتصاددانها دید مثبتی به این مسئله دارند و دنیای آینده را روشنتر و هیجانانگیزتر میدانند زیرا کارهای مضر و خطرناک بر عهده ماشینها است که مریض نمیشوند، نمیمیرند و اعتصاب نمیکنند!
هرچند معلوم نیست چرا دیدگاه اقتصاددانان در این رابطه مهمتر است، آیا منظور از آینده روشن، تامین نیروی کار 24 ساعته و کسب درآمدهای بیشتر و بیشتر برای سرمایهداران است؟ آیا اقتصاددانان احتمال قریب به وقوع استفاده از هوشمصنوعی در تولید سربازهای رباتیک که میتوانند با بیرحمی و بدون خستگی به کشتن بپردازند را نیز در ابراز نظرهایشان دخالت دادهاند؟ موضوعی که دستمایه ساخت مجموعه فیلمهای مشهور نابودگر (ترمیناتور) است. آیا به یاد میلیونها انسانی که شغلشان را از دست میدهند و خانوادههای آنها نیز هستند؟
باید دانست که درست مانند شخصیت الکس مورفی در فیلم خاطرهانگیز پلیس آهنی، یادگیری ماشینی قادر است رفتار انسانها را نیز مورد بررسی قرار دهد و با بررسی زبان بدن و تغییر حالات روحی افراد، که در اغلب انسانها یکسان است، بروز رفتارهای مجرمانه از تجاوز جنسی و فعالیتهای ترویستی گرفته تا وعدههای دروغ سیاستمداران را تشخیص و در مورد آنها هشدار دهد و اقدامات قانونی را به اجرا بگذارد.
با این حال بلایی که هوشمصنوعی در فیلم ارتقا بر سر انسانها آورد را نیز نباید فراموش کرد. به زبان ساده از این فناوری مانند چاقوی دو لبه استفاده میشود. میتوان از آن برای ردیابی و نابودی مخالفان سیاسی سود برد یا با انتشار اخبار دروغ مردم را سردرگم و آشفته کرد و حتی با جلوگیری از دسترسی به اطلاعات درست و نظرات گوناگون، فضای سالم رقابتی را در تقلب و فساد فرو برد. استفاده نادرست از این فناوریهای پیشرفته توسط هر شخص یا گروهی قطعا سبب آسیب دیدن بسیاری از انسانها خواهد شد.
هر چقدر ما بیشتر هوش مصنوعی را توسعه دهیم طبیعتا به ابزار قدرتمندتری بدل خواهد شد و مسئولیتهای بزرگتر و حساستری هم بر عهده خواهد گرفت. پس به عنوان یک آیندهنگر باید این فناوریها در راه خیرخواهی برای بشر و ایجاد جهانی پیشرفتهتر و خوبتر هدایت و طراحی شوند و نه برای مقاصد اقتصادی و سیاسی. ما امیدواریم هوش مصنوعی به پیشرفت جامعه کمک نماید ولی این احتمال نیز میرود تنها در خدمت صنایع و منفعت تعداد محدودی از افراد که همواره به دنبال جایگزین کردن انسان با چیزی ارزان و باهوش میگردند، درآید. هوش مصنوعی اکنون متولد شده، دارای مشکلاتی است و هیچکس هم از آینده خبر ندارد!