همه ما با موقعیتی مواجه شدهایم که قولمان را به یک دوست فراموش کردهایم. گاهی مهم نیست چقدر تلاش کنیم تا برخی از وظایفمان را به یاد بیاوریم، اما باز هم موفق نمیشویم و به دام فراموشی میافتیم. تحقیقاتی که به تازگی در این زمینه انجام شده، نشان داده است که فرقی ندارد چقدر سخت تلاش میکنید تا تمام برنامههایتان در ذهن نگاه دارید، باز هم اگر خوش شانس نباشید، ممکن است همه را از یاد ببرید! در ادامه با آیتیرسان همراه باشید تا دلایل فراموشی را بررسی کنیم و ببینیم آیا مقصر آن ما هستیم یا خیر.
صبح از خواب بیدار میشوید و تصمیم میگیرید که بعد از ظهر به دوستتان زنگ بزنید. در همان میان، تصمیم میگیرید که لوازم مورد نیاز را برای شام تهیه کنید و بعد از هزاران کار دیگر، کودکانتان را از مدرسه به خانه برگردانید. روانشناسان میگویند که در طول روز، قادر نیستیم تمام این اهداف را در حافظه کاریمان فعال نگه داریم.
حافظه کاری چیست؟
به آن بخشی از حافظه میگویند که مسائل را جمعآوری و در ذهن حل میکند. برای مثال، کم کردن عدد ۳۷۷ از ۵۲۷ و یا نوشتن لیستی از اسمها (در حالی که کاغذ و خورکار در آنسوی دیگر اتاق قرار دارند) به عهده این بخش از حافظه است.
حافظه کاری محدودیتهای خودش را دارد، هم در نوع اطلاعاتی که میتواند فعال نگاه دارد و هم میزانی که آن اطلاعات در ذهن باقی میمانند. به همین دلیل است که افراد به حافظه بلند مدت برای ذخیره اهدافشان احتیاج دارند. حافظه بلند مدت، بخشی از اطلاعات دریافتی توسط مغز را خارج از ذهن خودآگاه نگهداری میکند.
مسابقه اهداف
ما هر روزه چندین هدف همزمان را برای آیندهمان در نظر میگیریم: پس از کار سگمان را به پیادهروی ببریم، میوه بخریم، بعد از شام قرصمان را بخوریم و با دوستمان همانطور که قول داده بودیم تماس بگیریم. اما با توجه به آنچه که پیشتر گفته شد، تحقیقات جدید نشان دادهاند که تمام این اهداف در مسابقهای قرار دارند و قصد دارند که تا زمانی که در حافظه کاری هستند، به خط پایان برسند.
مدلی طراحی شده است که نشان میدهد چطور ذهن برخی از اهداف را از یاد میبرد و برخی دیگر را نه. مثلا هر کدام از اهدافتان را به عنوان اسبی در مسابقه در نظر بگیرید که در بخش بلند مدت ذهن هستند. سرعت «اسب هدف» شما بسته به رابطه آن هدف با محیط اطرافش و میزان اهمیت آن برای خود شخص است.
اینکه هدفتان خوردن قرص زرد رنگ پس از اتمام شام باشد، به یاد آوردنش آسانتر خواهد بود چون این مسئله (خوردن قرص زرد بعد از شام) با محیطی که در آن قرار دارید در ارتباط است. اما اگر تصمیم بگیرید که فقط داروهایتان را مصرف کنید، ممکن است به راحتی فراموش کنید. بهطور کلی، بسیار مهم است که نتیجه هدف شما چه میخواهد باشد.
تطابق و میزان اهمیت اهداف شما، در به یادآوردن آن هدف بسیار کمک میکند. اگر یک هدف اهمیت بیشتری از دیگری داشته باشد و با محیط اطرافتان همخوانی داشته باشد، زودتر به مقصد میرسد و احتمال فراموشیاش هم کاهش مییابد. این حالت در ناخودآگاه اتفاق میافتد. ممکن است درحال انجام کاری باشید و ناگهان هدفی را که ساعتها پیش قصد انجام را داشتید بهخاطر بیاورید.
لازم به ذکر است که تطابق یک هدف با محیط اطراف و یا مهم بودنش، همیشه هم کمک کننده نیست. شما ممکن است با تمام این وجود کارهای کم اهمیتتر را انجام دهید و کار مهم را از خاطر ببرید؛ به همین خاطر میتوان گفت شانس، نقش مهمی در این موضوع دارد. مثال مسابقه اسبها را به یاد بیاورید: بهترین اسبها همیشه برنده نمیشوند!
مسئله مهم در باب فراموشی
مواردی وجود دارد که فراموشی آنها نتیجهای غیراخلاقی و حقوقی خواهد داشت.
در برخی شرایط، آزادی مظنونان در پروندههای جنایی محدود میشود. ممکن است از آنها خواسته شود که روزانه یک تماس تلفنی داشته باشند یا هر روز برای مدت طولانی در یک قرار ملاقات در ایستگاه پلیس حضور پیدا کنند. در نهایت ممکن است یکی از این جلسات را فراموش کنند؛ این مسئله میتواند به عنوان بیارزشی و عدم تعهد فرد نسبت به وظایف خود تلقی شود.
اما آیا ما بیش از حد از مردم برای به خاطر سپردن اهدافشان طلب داریم؟ تحقیقات احتمال فراموشی یک هدف را ۳ تا ۱۰ درصد تخمین زدهاند. در یکی از تحقیقات از عدهای خواسته شد تا هنگامی که مسئلهای را فراموش کردند، بلافاصله آن را در دفتری یادداشت کنند. نتیجه به دست آمده این بود که بخش بیشتری از فراموشی در به یاد آوردن اهداف بوده است. این مسئله به خیلی از ملاکها همچون، سن، اضطراب، مشکلات روانی و خواب بستگی دارد.
ممکن است از فراموشی انجام یک کار مهم خجالت بکشید، اما این همیشه از روی بیدقتی نیست. بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که به هدف و برنامه خود با جزئیات فکر کنید؛ به وظیفه خود ارزش زیادی بدهید و سرنخها و یادآوریهایی را تنظیم کنید که به شما کمک میکند تا جای ممکن آنها را در خاطر خود ثبت کنید. بقیهاش را به دست شانس بسپارید و نگران نباشید!
پدرم آلزایمر داره فقط امثال ما میتونیم درک کنیم این بیچاره ها چی میکشن..