اگر ساعتهای هوشمند توانستهاند قدمها، خواب و کالریهای ما را زیر نظر بگیرند، چرا هنوز گجتی برای اندازهگیری «وزن استرس» وجود ندارد؟ همین سؤال ساده، جرقه تولد یک استارتاپ تازه را زد؛ شرکتی که میخواهد با یک پوشیدنی جدید، مغز شما را مثل یک فیتبیت همیشه زیر نظر بگیرد.
آنتونیو فورنتزا، زمانی که مدیر تحقیق و توسعه در زیرمجموعه مخابراتی راکوتن در ژاپن بود، متوجه شد با وجود تجربه و جایگاه شغلی جذاب، استرس مزمن کمکم به بخشی عادی از زندگیاش تبدیل شده است. او چند سال قبل با کمک اپل واچ و پایش مداوم فعالیت روزانه، ۴۰ پوند وزن کم کرده بود. همین تجربه، ذهنش را درگیر کرد: اگر پوشیدنیها توانستهاند چربی بسوزانند، آیا نمیشود «۴۰ پوند استرس» را هم کم کرد؟
فورنتزا میگوید: «دیدم هیچ پوشیدنیای برای این کار وجود ندارد. هیچ دستگاهی نیست که به شما بگوید واقعاً چقدر تحت فشار هستید.» این خلأ در بازار سلامت دیجیتال، نقطه شروع Awear شد؛ استارتاپی که میخواهد پایش استرس را از حد حدس و گمان، به دادههای علمی و لحظهای برساند.
وقتی EEG از اتاق بیمارستان به پشت گوش شما میآید
در قلب Awear یک فناوری قدیمی و در عین حال بسیار قدرتمند قرار دارد: الکتروانسفالوگرافی یا همان EEG. این تکنیک بیش از یک قرن است که برای ثبت فعالیت الکتریکی مغز در محیطهای بیمارستانی استفاده میشود؛ از تشخیص صرع گرفته تا بررسی اختلالات خواب. اما فورنتزا و تیمش تصمیم گرفتند همین تکنولوژی تخصصی و سنگین را به یک گجت سبک و روزمره تبدیل کنند.
EEG فقط برای بیماریهای عصبی نیست؛ این فناوری میتواند استرس روانی را هم رصد کند. بخش مهمی از این کار، پایش امواج «بتا» است؛ امواجی با فرکانس بالا که وقتی برای مدت طولانی فعال بمانند، نشانه درگیر بودن ذهن در حالت «هشدار دائمی» هستند. همین ماندگاری طولانی امواج بتا میتواند به خستگی شدید، بیخوابی و فرسودگی ذهنی منجر شود.
Awear در ظاهر، یک گجت کوچک است که پشت گوش قرار میگیرد و به صورت پیوسته امواج مغزی را پایش میکند. دادهها به یک اپلیکیشن موبایل ارسال میشوند؛ جایی که هوش مصنوعی وارد عمل میشود، وضعیت خلقوخو و سطح استرس را تحلیل میکند و در قالب توصیهها و کوچینگ شخصی، به کاربر راهکار مدیریت استرس و افزایش تابآوری احساسی میدهد.
فورنتزا توضیح میدهد: «مغز ما در خودتنظیمی خارقالعاده است، اما همین ویژگی باعث میشود باور کنیم تحت استرس نیستیم. وارد حالت جنگ یا گریز شدن، هر از گاهی طبیعی است؛ بخشی از تکامل ماست. اما اگر در دام این وضعیت دائمی بیفتیم، آنوقت است که استرس مزمن، اضطراب و افسردگی سر و کلهشان پیدا میشود.» به گفته او، Awear کمک میکند قبل از اینکه آلارم بدن دیر به صدا دربیاید، استرس شدید را زودتر شناسایی و مهار کنیم.
از آزمایش بالینی در استنفورد تا رقابت با اورا و حلقههای سلامتی
هرچند تمرکز اصلی Awear روی کاربر نهایی و بازار مصرفی است، اما این فناوری فعلاً فقط در سطح یک گجت لایفاستایل باقی نمانده است. بخش روانپزشکی دانشگاه استنفورد در حال آزمایش این دستگاه برای تشخیص سریع گیجی و سردرگمی در سالمندان پس از عمل جراحی است؛ مشکلی که اگر زود شناسایی نشود، میتواند روند بهبودی را به شدت مختل کند.
با این حال، فورنتزا استراتژی Awear را بیشتر شبیه به اورا رینگ، پلار، یا سایر پوشیدنیهای سلامتمحور میبیند؛ محصولی که مستقیماً به افراد فروخته میشود، نه فقط به بیمارستانها و کلینیکها. او معتقد است موج بعدی پوشیدنیها از ردیابی گامها و خواب، فراتر میرود و سراغ «سلامت ذهن و استرس» میآید؛ حوزهای که هنوز رقیبهای قدرتمند زیادی ندارد.
سرمایه، بازار و قیمتی که روی اعصاب کماسترس حساب میکند
Awear توانسته در رویداد TechCrunch Disrupt 2025 به جمع فینالیستهای Startup Battlefield 200 راه پیدا کند و حتی در دسته سلامت، برنده بخش ارائه استارتاپی شود؛ موفقیتی که برای یک استارتاپ سختافزاری، کمسابقه و مهم است. این دستاورد، نگاه سرمایهگذاران را نیز بیشتر به این شرکت جلب کرده است.
در اوایل سال جاری میلادی، این استارتاپ یک مرحله سرمایهگذاری پیشبذری (pre-seed) را با رهبری Hustle Fund، Niremia Collective، Techstars و The Pitch Fund به سرانجام رساند. برنامه بعدی، جذب ۵ میلیون دلار سرمایه بذری در اوایل ۲۰۲۶ است؛ پولی که قرار است صرف تولید در مقیاس بالاتر، گسترش تیم علمی و توسعه بیشتر نرمافزار هوش مصنوعی آن شود.
در حال حاضر، Awear فقط از طریق یک برنامه دسترسی زودهنگام قابل خرید است. قیمت دستگاه برای این گروه از کاربران ۱۹۵ دلار تعیین شده؛ رقمی که شامل اشتراک مادامالعمر اپلیکیشن نیز میشود. گروهی که تا الان بیشترین استقبال را نشان دادهاند، اتفاقاً خود کارآفرینان و بنیانگذاران استارتاپها هستند؛ قشری که از قضا استرس شغلیشان زبانزد است و بهنوعی بهترین جامعه هدف برای آزمایش چنین محصولی محسوب میشوند.
فورنتزا میگوید پس از تکمیل دور سرمایهگذاری بذری، قصد دارند یک کمپین کیکاستارتر راهاندازی کنند؛ مسیری که قبلاً برای محصولاتی مثل پلتون و اورا جواب داده است: «این مدل، هم دیده شدن برند را بالا میبرد و هم راهی مؤثر برای جذب اولین موج جدی مشتریان است.»
در نهایت، اگر این استارتاپ بتواند وعدهاش را عملی کند، احتمالاً در چند سال آینده «چک کردن سطح استرس مغز» به اندازه نگاه کردن به تعداد قدمها یا ضربان قلب، عادی و روزمره خواهد شد. پرسش مهم این است: آیا ما آمادهایم مغزمان هم مثل قلب و بدن، وارد عصر داده و پایش لحظهای شود؟




