گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس تصویری از فاصله هدفگذاریها و واقعیتِ مصرف اینترنت در ایران نشان میدهد: شبکه ملی اطلاعات نتوانسته سهم ۷۰ درصدی خدمات محتوایی داخلی را محقق کند و در عوض سکوهای خارجی بهویژه اینستاگرام صدرنشین ماندهاند.
گرایش به اینستاگرام و وضعیت کاربران
براساس گزارش مرکز پژوهشها و استناد به یافتههای نظرسنجی ایسپا (۱۴۰۳)، اینستاگرام با حدود ۳۱ میلیون کاربر فعال و سهم تقریبی ۴۷ درصد از کاربران فضای مجازی پرمخاطبترین پلتفرم در ایران است. تلگرام با نزدیک به ۲۴ میلیون کاربر و سهم ۳۵ درصدی در جایگاه بعدی قرار دارد و واتساپ نیز جایگاه سوم را از آن خود کرده است. آیا ساختار فعلی شبکه ملی اطلاعات توان رقابت با این حجم از مخاطب و محتوا را دارد؟ شواهد نشان میدهد که پاسخ منفی است.
سقوط تولید محتوای ویدیویی داخلی
هرچند در سال ۱۴۰۱ تولید محتوای اختصاصی در سکوهای نمایش خانگی رشدی جهشی داشته، اما در سالهای بعد این روند کند و حتی در سال ۱۴۰۳ به محدوده منفی رسیده است. سهم محتوای داخلی در سکوهای نمایش خانگی حدود ۴.۵ درصد و سهم محتوای خارجی حدود ۹۵.۵ درصد گزارش شده است؛ رقمی که با سطح انتظارات و هدفگذاریهای داخلی فاصله زیادی دارد.

علاوه بر این، مقایسه با بازارهای بینالمللی نشان میدهد که کشورهایی مانند چین در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ رشد میانگین سالانه ۹ تا ۱۹ درصدی را تجربه کردهاند، امری که بیانگر سرمایهگذاری مؤثر در اقتصاد محتوا و مدلهای درآمدی پایدار است.
ترافیک داخلی در برابر خارجی؛ اعداد و واقعیتها
مرکز پژوهشها آمار ترافیک داخلی و خارجی اینترنت را اینگونه ارائه کرده است: میانگین ترافیک داخلی حدود ۲۵۵۰ گیگابایت و ترافیک خارجی حدود ۴۹۷۰ گیگابایت است. به عبارتی تنها حدود ۳۴ درصد از مصرف اینترنت مربوط به خدمات داخلی و ۶۶ درصد مربوط به خدمات خارجی است؛ یعنی مصرف خدمات خارجی تقریبا دو برابر خدمات داخلی است. لازم است اشاره شود که این آمار تنها ترافیکی را شامل میشود که از مسیر شبکه زیرساخت و مراکز تبادل عبور کرده و همه ترافیک اپراتورهای ثابت و همراه را پوشش نمیدهد، اما همین دادهها هم فاصله با هدف ۷۰ درصدی را واضح نشان میدهد.
علل ناکامی؛ از اقتصاد ترافیک تا مالکیت فکری
گزارش مرکز پژوهشها چندین عامل ساختاری را بهعنوان دلایل اصلی عقبماندگی خدمات محتوایی داخلی برمیشمارد:
- تکیه بیش از حد سیاستگذاری بر «اقتصاد ترافیک» بهجای «اقتصاد محتوا» که رشد پایدار تولید محتوا را مهار کرده است.
- ضعف نظام مالکیت فکری و عدم تضمین حقوق تولیدکنندگان که انگیزه سرمایهگذاری را کاهش میدهد.
- نبود مدلهای پایدار درآمدی برای پلتفرمها و تولیدکنندگان محتوا.
- چالشهای رقابتپذیری در برابر سکوهای خارجی که از شبکههای توزیع و سرمایهگذاری بزرگ بهره میبرند.
- کمبود دادههای شفاف آماری که تصمیمگیری و سیاستگذاری مبتنی بر شواهد را دشوار میسازد.
این ترکیب از کاستیهای نهادی و بازار، باعث شده کاربران ایرانی به سمت سرویسهای خارجی متمایل بمانند و سهم تولیدات داخلی کاهش یابد.
راهکارها و پیشنهادات عملیاتی
در بخش راهبردی گزارش، مجموعهای از پیشنهادها برای جبران عقبماندگی ارائه شده است؛ از جمله ۱۰ راهبرد کلان، ۳۰ توصیه سیاستی و ۵۶ الزام اجرایی. محورهای اصلی این راهکارها عبارتاند از:
- افزایش جذابیت محتوای داخلی از طریق حمایت مالی و مالیاتی، اعطای مشوق به تولیدکنندگان و سرمایهگذاران محتوا.
- تسهیل ایجاد مدلهای درآمدی پایدار مانند اشتراک، تبلیغات اخلاقی و فروش بینالمللی محتوا.
- تقویت نظام مالکیت فکری و حفاظت از حقوق مولفان و سازندگان محتوا.
- بهبود دسترسی به دادههای آماری و ایجاد شاخصهای شفاف برای سنجش عملکرد پلتفرمها و خدمات محتوایی.
- ترکیب سیاستگذاریهای فنی و اقتصادی برای ارتقای تجربه کاربری و رقابتپذیری سکوهای داخلی در برابر رقبای خارجی.
این پیشنهادها، اگر همراه با برنامهریزی میانمدت و تخصیص منابع باشد، میتواند زمینهساز بازگشت سهم بازار به خدمات محتوایی داخلی و رشد صادرات محتوای ایرانی شود.
موقعیت رقابتی و چشمانداز
برای رسیدن به اهداف شبکه ملی اطلاعات لازم است علاوه بر اصلاح سیاستها، سرمایهگذاری در زیرساختهای محتوایی، تولید نیروی انسانی خلاق و تعامل با بخش خصوصی تقویت شود. آیا بازگشت این سهم از دسترفته ممکن است؟ پاسخ کوتاه این است: بله، اما مستلزم تغییر رویکرد از مدیریت صرف شبکه به مدیریت اکوسیستم محتوا، حمایت هدفمند از تولیدکننده و توسعه مدلهای کسبوکار است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هشداری مهم است؛ هشدار درباره فاصله میان هدف و واقعیت. اکنون زمانِ بازنگری در راهبردها و اجرای برنامههایی است که بتوانند محتوای باکیفیت و جذاب داخلی را تولید، توزیع و پایدار کنند تا در بلندمدت سهم خدمات داخلی بهبود یابد.





