چندی پیش در سایت مقالهای درباره برتریها و نقصهای سه تکنولوژی پلاسما، LCD و LED منتشر شد که در واقع با توضیحات کامل در زمینه فناوری پخش و کیفیت تصویر، تا حدودی کار انتخاب را برای خریدار راحتتر میکرد. حال اینبار قصد داریم در این مقاله کمی از OLED که نامی تازه در زمینه تکنولوژی صفحه نمایش است، صحبت کنیم.
در پانزده سال گذشته و در زمینه تکنولوژی صفحه نمایش، شاهد جنگی بین پلاسما و LCD (صفحه نمایش کریستال مایع) بودهایم و باید بگوییم که حتی در ابتدای ظهور تلویزیونهای صفحه تخت و احاطه بازار توسط آنها، باز هم پلاسما جایگاه برتر خود را از نظر کیفیت تصویر و اندازه حفظ کرد و در مقایسه با دیگر فناوریهای پخش به سرعت در دل علاقهمندان به سینمای خانگی جا گرفت.
سپس نوبت LCD شد. بدون لامپ تصویر بزرگ در پشت تلویزیون که پیش از این در نمایشگرهای قدیمی استفاده میشد، تلویزیونهای LCD خیلی باریکتر ساخته شدند ، اما بازهم پلاسما از نظر کیفیت تصویر و نمایش رنگها از جایگاه بهتری برخوردار بود (رنگهای سفید و سیاه در مقایسه با LCD روشنتر و تیرهتر بودند) اما این تفاوت برای بیشتر مردم قابل تشخیص نبود و در واقع سازندگان پلاسما تنها وقت خود را بیهوده صرف تولید صفحه نمایشهای 1080p کردند.
زمانی بود که اگر تمایل به خرید تلویزیونی 40 اینچی یا بزرگتر با قیمتی مناسب داشتید، پلاسما بهترین انتخاب بود، اما خب این دوره زیاد به طول نینجامید و تلویزیونهای LCD با قیمتهای مناسب تر به بازار آمدند، زیرا سازندگان زیادی در زمینه تولید این نوع تلویزیونها سرمایه گذاری کردند. دلیل دیگری که باعث رکود در فروش پلاسما شد، این بود که طرفداران این تکنولوژی در جنگ با LCD شکست خوردند. بسیاری از مردم به سمت LCD هجوم آوردند، زیرا فکر میکردند که چون محصولی جدید است مسلما از فناوری پیشرفته تر بهره میبرد. به دلیل پایین آمدن درخواست خریداران برای تلویزیونهای پلاسما و در پی آن در آمد کمتر برای تولیدکنندگان، شرکتهایی چون سونی و پایونیر دست از تولید پلاسما برداشتند و در واقع بهترین کار ممکن را انجام دادند، چون آنچه که امروزه از شرکتهای تولید کننده پلاسما میبینیم، مسلما وضعیت چندان خوشایندی نیست. مثلا پاناسونیک که بعد ازمبلغ هنگفتی که در قبال به دست آوردن تکنولوژی پلاسمای پایونیر در سال 2009 هزینه کرد، موفق نبود و فروش تلویزیونهای پلاسمای پاناسونیک در سال 2012 تا 40 درصد کاهش پیدا کرد.
قطعا دیگر دوران پلاسما تمام شده و میتوان گفت که از چشم خریداران نیز افتاده است. گفته میشود جنگ حال حاضر بین تلویزیونهای LCD با نور پس زمینه تولید شده توسط CCFL (لامپهای کوچک فلورسنت کاتدی سرد) و تلویزیونهای LCD با نور ایجاد شده توسط LED است. تغییر روش ایجاد نور به LED باعث شده است که تلویزیونهای LCD جدید باریکتر باشند و مصرف برق در آنها کاهش یابد. تکنولوژی local dimming (برای رسیدن به کنتراست بهتر به طور خودکار LED خاموش میشود) یکی از ویژگیهای نو ظهوری است که تا حدی فاصله کیفیت تصویر در پلاسما و LCD را پر کرده است.
OLED قول میدهد
در سالهای اخیر موضوع هر بحثی در زمینه تکنولوژی نمایشگرها، (OLED (organic light emitting diode است. باور جمعی بر این است که این تکنولوژی جدید در صنعت تلویزیون و نمایشگر انقلاب خواهد کرد. OLEDتکنولوژی انتشار نوری است که از قرار دادن چند رشته ارگانیک بین دو رسانا ایجاد میشود. زمانی که جریان الکتریکی برقرار میشود، نور روشن حاصل شده از جریان انتشار مییابد. سازندگان صفحه نمایش به دلایل متعددی به سمت تکنولوژی OLED روی آوردهاند. اول اینکه به دلیل ویژگی منتشر کننده نور، در OLED دیگر نیازی به نور پس زمینه وجود ندارد. پس همین امر باعث باریکتر شدن OLED از باریکترین LCD ها با نور پس واقع LED میشود.
از نظر کیفیت تصویر باید گفت که زوایای دید در OLED بسیار بالا هستند، تصاویر از کنتراست و روشنایی بسیار خوبی بهرهمند بوده و رنگ مشکی ایجاد شده توسط این نمایشگرها بسیار تیره و رنگهای دیگر از روشنایی مناسب برخوردار میباشند. گفته میشود که نمایشگرهای OLED قول دادهاند که به زودی به باریکی کاغذ، شفاف و قابل انعطاف خواهند شد. تصور کنید که مثلا تلویزیونتان را لوله کنید و زیر تخت قرار دهید یا اینکه برنامههای محبوبتان را درون آینه تماشا کنید.
چندسالی است OLEDها در تلفنهای هوشمند یا پلیرهای موزیک استفاده میشوند، اما اینکه چطور میتوان از این تکنولوژی برای دستگاههای بزرگتر مثل تلویزیون استفاده کرد، مسالهای است که سازندگان را به چالش خواهد کشید. طول عمر مواد ارگانیک و متحد الشکل بودن صفحه نمایشها از موانع موجود در راه تولید تلویزیونهای OLED است. البته نباید هزینههای هنگفت ساخت و سود ناچیز را هم نادیده گرفت.
با وجود تمام این مشکلات، در اواخر سال 2007 بود که شرکت سونی، XEL-1 را که با ضخامت 3 میلیمتر باریکترین تلویزیون دنیا در آن زمان بود معرفی کرد. از خیلی جهات این محصول نمونه اولیهای برای این تکنولوژی به حساب میآمد و قیمت آن 2500 دلار آمریکا بود. اما در اوایل سال 2010 شرکت سونی تولید آن در ژاپن را متوقف کرد و همان سال بود که الجی EL9500 را روانه بازار نمود. تلویزیون 15 اینچی الجی نیز به مانند XEL-1 از قیمتی بالایی (2600 دلار) برخوردار بود. از آن زمان به بعد حکایت تلویزیونهای OLED مثل حکایت اسکیت سفر در زمان (Hoverboard) مارتی مک فلای در سه گانه بازگشت به آینده است: هر چند وقت یکبار محصولی فقط جهت به نمایش گذاشتن از آزمایشگاه بیرون میآید اما مشخص نیست که بالاخره چه زمانی قرار است تکنولوژی OLED به طور عمده در بازار یافت شود.
حالا زمانی را تصور کنید که بازار تحت تاثیر دو محصول الجی (EM9600، 55 اینچ) و در پی آن سامسونگ (ES9500، 55 اینچ)، شگفت زده شد. این دو محصول در نمایشگاه بین المللی CES در اوایل سال و سپس در IFA که اخیرا در برلین برگزار شد توجهات زیادی را به خود جلب کردند. بر طبق گفتههای الجی، تلویزیون سهبعدی 55EM9600 با ضخامت 4 میلیمتر تا قبل از پایان سال تولید خواهد شد، اما متاسفانه فعلا خبری از زمان دقیق فروش ES9500 سامسونگ وجود ندارد.
2013: سال حضور تلویزیونهای OLED؟!
آیا بالاخره سال 2013 سال حضور OLEDها خواهد بود؟ فکر نمیکنیم اینطور باشد. چرا که همانطور که قبل هم گفتیم، فقط دو برند سامسونگ و الجی از محصولات خود سخن به میان آوردهاند. سونی و پاناسونیک نیز به داشتن سهمی از این تکنولوژی علاقه نشان دادهاند، اما تا الان قراراست فقط نمونههایی از محصولات این دو شرکت در CES سال بعد به نمایش در آیند، پس میتوان گفت که حداقل نباید تا سال 2014 منتظر محصولی از این دو شرکت ژاپنی باشیم.
به علاوه یکی از راههای باقی ماندن در بازار، ارایه قیمت مناسب است که با دیگر محصولات رقابت کند اما اینطور که به نظر میرسد، حداقل تا دو سال آینده با قیمتهای بالای در نظر گرفته شده برای این تکنولوژی، چنین اتفاقی نخواهد افتاد. پس چه دوست داشته باشید و چه نداشته باشید، انتخاب بعدی شما تا مدتها LCD خواهد بود!
[divide style=”2″]
راستی، اگر فناوری اطلاعات در زندگیتون اهمیت زیادی داره، پیشنهاد میکنم تولبار آیتی را حتما نصب کنید: [نصب تولبار]
همچنین میتوانید نخستین شماره از مجله الکترونیکی آیتیرسان را به طور مستقیم و رایگان از لینک زیر دریافت کنید.
[download id=”15″]
سلام به همکار خودم
عالی بود