ویچر سیزن ۴: بررسی دلایلی که نقدهای سریال انقدر بد است!

ویچر به عنوان یکی از محبوب‌ترین فرانچایزهای فانتزی در جهان، این‌بار با سیزن ۴ با چالشی بی‌سابقه روبه‌رو شده است. این فصل از سریال نتفلیکس نه تنها با بازخورد منتقدان تلویزیونی روبه‌رو شده، بلکه طرفداران پرشور مجموعه با نمایش نارضایتی بی‌سابقه‌ای واکنش نشان داده‌اند. این سیزن نخستین قسمت‌های جدید را پس از نزدیک به دو و نیم سال انتظار منتشر می‌کند؛ اما تفاوت‌های بنیادین با کتاب‌ها و بازی‌های ویدئویی، و همچنین تغییرات در تیم بازیگری و کارگردانی، موجب تردیدهای جدی درباره مسیر آیندهٔ این جهان گسسته شده است. در این مقاله به دلایل اصلی این backlash فاحش می‌پردازیم: از تغییر چهرهٔ گرالت تا فاصلهٔ فاحش با مواد منبع، و پیامدهای احتمالی برای آیندهٔ سریال.

تغییر بزرگ در چهرهٔ سریال: خروج هنری کاویل و ورود لیام هیمسورث

در سال‌های اخیر، کاویل با نقش‌آفرینی بی‌مانند خود در نقش گرالت از هر زمان دیگری دلبستگی طرفداران را به خود جلب کرده بود. رفتن او قبل از انتشار سیزن ۳ و در نتیجهٔ آغاز فصل ۴، نه تنها یک تغییر فنی بلکه یک تغییر هویتِ داستانی به حساب می‌آمد. بسیاری از طرفداران با شنیدن خبر استعفای کاویل و جانشینی لیام هیمسورث با خود فکر می‌کردند که ترکیب صدای خاص، آهنگ زبانِ خشن و نبوغِ کاراکتر، دوباره شکل می‌گیرد؛ اما واقعیت خلاف این انتظار بود.

در طول سال‌ها، کاویل به گرالت جانِ خود بخشیده بود: صدایش، عمقِ صدا و نگاه نافذی که در هر سکانس وجود داشت، به بسیاری از مخاطبان حسِ آشنایی و درستی می‌داد. در مقابل، واکنش‌های اولیه به گِرلِ جدید با عباراتی مانند «بی‌احساس» یا «بی‌جان» توصیف شد. برخی منتقدان از منظر بازیگری، اما به این نکته اشاره کردند که این تغییر حتی قبل از متنِ فیلمنامه هم به بدنهٔ کار ضربه زده است. در دنیای تلویزیونِ ساختِ سری‌های بلندمدت، تبدیلِ سریعِ یک چهره کلیدی به دیگری می‌تواند به معنای از دست رفتنِ توازنِ میان فانتزیِ جهان با روایتِ شخصیت‌ها باشد.

نتفلیکس احتمالاً در پیِ حفظِ جذابیتِ جهانیِ خود و جذبِ بینندگانِ جدید بود، اما تعویضِ یک بازیگرِ نمادین با چهره‌ای تازه، در کنار کاهشِ کیفیتِ برخی عناصرِ روایتِ داستان، باعث شد تا بسیاری احساس کنند که در فصل چهار، هویتِ گرالت به‌طورِ عمده، دستِ کم گرفته شده است.

انحرافات نسبت به منبع کتاب و منابعِ دیگر

یکی از بی‌ثبات‌ترین جنبه‌های این فصل، فاصلهٔ قابل توجه با منبعِ ادبیِ Andrzej Sapkowski است. فصل چهار، در عینِ تلاش برایِ پیگیریِ خطِ داستانیِ کتاب‌ها، با libertiesِ گسترده‌ای روبه‌رو است. نویسندگانِ تلویزیونی سعی کرده‌اند دو رمانِ سوم و چهارمِ مجموعه یعنی Baptism of Fire و The Tower of the Swallow را به یک خطِ زمانی واحد ببرند؛ اما چنین ترکیبی به پیرایهٔ زمانِ رویدادها آسیب می‌زند و به صورتِ عملیِ روایت را در برابرِ مخاطبانِ کتاب‌دوستِ سریال جدی‌تر به چالش می‌کشد.

برای آن دسته از طرفدارانِ بازی‌های ویدئوییِ ویچر و کتاب‌خوانانِ دقیق، این فصل در کنارِ داشتنِ تڑقِ لذتِ گیمری، به نظر می‌رسید که به جایِ وفاداریِ تاریخی، به سمتِ ساختِ نسخه‌ای فراترِ پُر از تغییراتِ ناموزون حرکت می‌کند. جدا شدنِ شخصیت‌ها در اکثر قسمت‌های فصل چهار و دیدنِ رفت‌وآمدِ آن‌ها در زمان‌های مختلف، همچنان بحث‌برانگیز است. در کتاب‌ها، گرالت و یِننفر با هم در بخش‌های زیادی از روایت حضور دارند و روابطِ پیچیده‌تر و عمیق‌تری را رقم می‌زنند. در سریال، این اتحاد اغلب به مدتِ کوتاهی و در انتهای فصل چهار به چشم می‌خورد؛ و این موضوع باعث می‌شود که حسِ پیوستگیِ داستانی از بین برود.

گرالتِ جدید: لیام هیمسورث و پاسخِ مخاطبان

انتقالِ نقشِ گرالت به لیام هیمسورث با فشارِ بالایی از سوی طرفداران مواجه شد. در مقایسه باِ کاویل، هیمسورث برای بسیاری از بینندگانِ ویچر به‌طورِ قابلِ توجهی موفق به جای‌گزاریِ جایگاهِ خود نشده است. نقدها به صدایِ گرالتِ جدید و لحنِ بازیِ او بارها بیان شده و برخی از مخاطبان، توصیه می‌کنند که این نقش به‌سزایِ کاویل برسد و فصل‌های آینده با بازگشتِ کاویل یا بازنگریِ شخصیتِ گرالت، به حالتِ اولیه بازگردند. هرچند که چنین نظری با فضایِ کنونیِ توزیعِ سِریال در شبکهٔ نتفلیکس ممکن است به سادگی محقق نشود.

اینکه چرا هیمسورث نتوانسته است همان شگفتیِ کاراکتر را به نمایش بگذارد، به چند عامل بازمی‌گردد: تفاوتِ زیرِپوستیِ صدایِ بازیگری که با لحنِ کلامِ خاصِ گرالت شناخته می‌شود، تفاوتِ فیزیکیِ حضورِ او در قابِ تلویزیون، و بازتابِ مخاطبانِ هوشیارِ این جهانِ فانتزی که عادت کرده‌اند به یک نوعِ «پرزنتِ شخصیت».

سرعتِ نگارش و ریتمِ فانتزیِ محبوب

یکی از نکاتِ کلیدیِ منتقدان، احساسِ عجول بودنِ فصل چهار است. برخی اعتقاد دارند که فیلمنامه در نهایتِ سرعت نوشته شده تا با فرایندِ تولیدِ پُرشتابِ مجموعه همگام باشد و از لحاظِ ریتمِ شخصیت‌ها و صحنه‌های کلیدی، فضایِ کافی برایِ توسعهِٔ شخصیت‌ها فراهم نشده است. این فشارِ زمانی، در کنارِ نبودِ کاویل و حضورِ هیمسورث، باعث شده تا مخاطبان احساسِ کمبودِ عمیقِ شخصیتِ گرالت و دیگر نقش‌های مهم را تجربه کنند. در نتیجه، فصل چهار با امتیازِ کمِ مخاطبان در وب‌سایت‌های نقد، از کمترین سطحِ رضایتِ کاربران طیِ سال‌های اخیر برخوردار شده است.

اگر به نمودارهای نقدینِ Rotten Tomatoes نگاه کنیم، می‌بینیم که سطحِ دیدگاهِ کاربران در فصل چهار نسبت بهِ فصولِ پیشین رو به پایین است. این کاهشِ امتیاز، بیش از همه نشان‌دهندهٔ این است که مخاطبان انتظارِ سطحِ کیفیِ بالاتری از یک جهانِ فانتزیِ مشهور دارند؛ جهانِی که با هر فصل به‌عنوانِ یک تجربهٔ تازه شناخته می‌شود. برخی از منتقدان نیز به این نکته اشاره می‌کنند که فصل چهار در پشتِ صحنهٔ تولید، بیش از هر چیز به سودِ سودآوریِ بلندمدتِ برندْ می‌پردازد، نه به خدمتِ storytellingِ پایدار.

پشت صحنه‌های بصری به چه می‌ماند؟

اگرچه جلوه‌های ویژه و طراحیِ صحنه بسیار چشم‌نواز است، اما این زیباییِ بصری نمی‌تواند نبودِ روایتِ قوی داستانی را پنهان کند. تیمِ طراحی و جلوه‌های ویژه همچنان در سطحِ بالایی کار می‌کند و صحنه‌هایی با فضایِ مرموز و فینالیِ چالش‌برانگیز ایجاد می‌کند، اما بدونِ یک سیرِ داستانیِ منسجم، این جلوه‌ها بیشتر شبیهِ تزئیناتِ تماشاگرپسند خواهند بود. در نتیجه، بینندگانِ عمیق‌تر که به دنبالِ رشدِ شخصیت و درکِ جهانِ ویچر هستند، با کمبودِ ارتباطِ عاطفی با کاراکترها روبه‌رو می‌شوند.

یک نگاهِ کلان بهِ صنعتِ سریال و جایگاهِ ویچر

به عنوانِ نقشی از صنعتِِ سریال‌هایِ مبتنی بر کتاب و بازی‌های ویدئویی، ویچر همواره در حالِ تطبیقِ بینِ چندuty سلسله‌گی بوده است: وفاداری بهِ متنِ مبدأ، جاذبهٔ گرافیکِ بالا و باورنکردنی، و در عینِ حالِ حفظِ جذابیتِ روایتِ تلویزیونی برایِ بینندگانِ تازه‌وارد. در سال‌های اخیر، برخی از سریال‌های مشابه نیز با چالشِ سازگاری روبه‌رو بوده‌اند. برای مثال، در برخی پروژه‌های اقتباسیِ موفق، تیمِ سازنده سعی می‌کند با نگهداریِ لایه‌هایِ داستانیِ کتاب و گنجاندنِ عناوینِ جدید، تعادلِ بینِ فانتزیِ کلاسیک وِ روایتِ مدرن را حفظ کند. در ویچر سیزن ۴، این تعادل به‌نظر می‌رسد که به هم خورده است؛ و این مسئله بیش از هر چیز، به نقدهای گسترده‌ای دامن زده است.

پرسش‌های بی‌پاسخ و نگاهِ طرفداران به آینده

با وجودِ بحث‌های شدید دربارهٔ سیزن ۴، هنوز هم برخی از طرفداران به آیندهٔ این جهان امید دارند. آیا Netflix قصد دارد پنج فصلِ دیگر را تولید کند؟ آیا آتیِ سریال با حضورِ نویسندگانِ وفادارتر یا با بازگشتِ بازیگرانِ کلیدی قابلِ تحقق است؟ این پرسش‌ها همچنان در میانِ طرفداران و بازارِ پخشِ جهانِ سرگرمی مطرح است. با وجودِ واکنشِ منفی، تماشاگران همچنان فصل‌ها را دنبال می‌کنند؛ و این امر نشان می‌دهد که برندِ ویچر هنوز ارزشِ درآمدزاییِ بالایی دارد و نمی‌تواند به سادگی کنار گذاشته شود. بازیِ میزانِ رضایتِ مخاطب و استمرارِ فاندومِ طرفدارانِ پروپاقرص، به شدت به استراتژیِ تولیدِ آیندهٔ سریال بستگی دارد.

نکتهٔ پشت صحنه و روایتِ جانبی: trivia و تفسیرهای طرفداران

در کنارِ بحثِ اصلیِ فصل چهار، برخی نکته‌های جانبی جالب توجه‌اند: Blood Origin، اسپین‌آفِ کوتاهِ ویچر که با وجودِ جذابیتِ بصری، با بازخوردهای متنوعی روبه‌رو شد، نشان می‌دهد که مخاطبان همچنان به درکِ عمیقِ جهانِ ویچر علاقه‌مندند. در عینِ حال، طرفدارانِ حرفه‌ایِ سریال، با نگاه بهِ تجربهٔ گیم‌های ویچر، تلاش می‌کنند تا بدونِ منطقِ داخلیِ تلویزیونی، خطوطِ داستانیِ کتاب‌ها را بهتر درک کنند. این ترکیبِ فرهنگِ پاپ و ادبیاتِ فانتزی، یکی از جذاب‌ترین ابعادِ ویچر است که از طریقِ بحث و گفت‌وگوهای طرفداران، به عنوانِ یک پدیدهٔ فرهنگیِ گسترده در جهانِ سرگرمی باقی می‌ماند.

نظراتِ نقدی و دیدگاهِ منتقدان

خیلی از منتقدانِ سینما و تلویزیون به این نتیجه رسیدند که فصل چهار، با وجودِ پُرومیدهایِ بصری، در برخی بخش‌ها از بلوغِ فیلمنامه و تعادلِ شخصیت‌ها باز مانده است. برخی از منتقدان به تفاوتِ چشمگیرِ بینِ دو بخشِ روایتِ سریال اشاره کرده‌اند: گرالتِ جدید و فاصله‌اش با یَننفرِ کتابیِ اصلِ سری. این نقدها، در کنارِ دیدگاهِ مخاطبان، نشان می‌دهد که نامزدی برایِ آیندهٔ ویچر باید به بازخوانیِ دقیقِ محورهایِ شخصیت و رابطه‌ها بپردازد تا از تکرارِ اشتباه‌های گذشته جلوگیری کند.

نظریهٔ کارگردانی و پیامدهای هنری

اگر بخواهیم از منظرِ هنری به این فصل نگاه کنیم، می‌توانیم بگوییم که تصمیم برایِ نگارشِ سریع‌ترِ فصل‌ها، احتمالاً از انگیزه‌هایِ صنعتیِ شبکهٔ نتفلیکس سرچشمه می‌گیرد تا جریانِ درآمدِ پایدار را تضمین کند. با این وجود، هنرِ اقتباسِِ ادبی، به تعادلِ دقیقِ بینِ وفاداریِ متن و تجربهٔ سینماییِ تماشاگران نیاز دارد. در این میان، ویچر سیزن ۴ به نظر می‌رسد که از این تعادلِ دشوار فاصله گرفته است؛ اگرچه با وجودِ نقص در روایت، برخی از صحنه‌هایِ مبارزه و فتوگرافیِ جهان همچنان درخشان باقی می‌مانند.

اقتباسی که از دست رفت؟ آیندهٔ جهان ویچر چه جایی در انتظار دارد؟

در نهایت، سوالِ بزرگ این است: آیا این خطِ رو به جلو، به سمتِ بازگشتِ بهِ مسیرِ کتاب‌ها و بازی‌ها خواهد رفت یا نه؟ طرفدارانِ پرشورِ ویچر به دنبالِ نشانه‌هایِ روشنِ بازگشتِ مسیرِ وفاداریِ ادبی و گیمینگ هستند. با وجودِ اینکه فصل چهار، به طورِ قابلِ توجهی با بازخوردهای منفی روبه‌رو شده است، اما هنوز این جهانِ فانتزی آن‌قدر بزرگ است که تحلیلگرانِ صنعتِ سینما و تلویزیون با دقتِ بیشتری به دنبالِ استراتژی‌هایِ آینده باشند. در نهایت، تصمیمِ Netflix برایِ پایانِ پنج‌فصله یا تغییرِ نگاهِ خلاقانه به فصل‌های آینده را باید با بررسیِ دقیقِ بازخوردهایِ مخاطبان و کنش‌هایِ منتقدان درک کرد. اینکه آیا ویچر همچنان می‌تواند به‌عنوانِ یک برندِ سرگرمیِ معتبر باقی بماند یا به یک نمونهٔ تاریخیِ پذیرشِ ناکامِ تغییر تبدیل خواهد شد، به تصمیمِ تیمِ سازنده و پاسخِ بازار بستگی دارد.

نتیجه‌گیری برای طرفداران و سازندگان

ویچر همچنان یکی از بزرگ‌ترینِ برندهایِ جهانِ سرگرمی است و قطعاً ارزشِ تجربهٔ دیدنِ این جهان را دارد. اما فصل ۴ به ما می‌گوید که لزومی ندارد هر تغییرِ بزرگ، با موفقیتِ چشمگیر همراه باشد. اگر سازندگان به وفاداریِ عمیق‌تری به منابعِ ادبی و بازی‌هایِ حاضر در این جهان پایبند باشند و در عینِ حال از خلاقیتِ نوآورانه برایِ روایتِ تازه بهره بگیرند، می‌توان امیدوار بود که مجموعه به جایگاهِ اولیهٔ خود بازگردد یا حداقل با ثباتِ کیفیِ تازه‌ای ظاهر شود. در این مسیر، درکِ ذائقۀ مخاطبانِ گسترده و تفاوت‌های فرهنگیِ جهانیِ طرفدارانِ ویچر می‌تواند به عنوانِ راهنماییِ مهم عمل کند.

در پایان، سریال‌های اقتباسیِ بزرگ اغلب با چالشِ حفظِ توازن بینِ تازگی و وفاداری روبه‌رو هستند. ویچر سیزن ۴، با وجودِ نقدهای سخت، همچنان جایگاهِ مهمی در انجمنِ طرفدارانِ فانتزی دارد و احتمالاً در آینده با تغییرِ رویکردِ تیمِ سازنده، دوباره به عمقِ داستانیِ مطلوب بازخواهد گشت. این جهانِ پر از معما، با هر فصلِ جدید، دوباره به ما یادآوری می‌کند که عشقِ بهِ روایت، گاهی از هر پیروزیِ مالیِ کوتاه‌مدت، ماندگارتر است.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید