چرا نسل‌های مختلف نگاه متفاوتی به هوش مصنوعی دارند؟

هوش مصنوعی با سرعتی سرسام‌آور وارد زندگی ما شده، اما همه نسل‌ها با یک درجه از اشتیاق و اعتماد به سراغ آن نمی‌روند. پژوهش تازه سیسکو نشان می‌دهد سن، محل زندگی و سطح آشنایی دیجیتال می‌تواند نقش مهمی در این بازی داشته باشد؛ از کاربرانی که هر روز با چت‌بات‌ها و ابزارهای هوشمند سروکار دارند تا کسانی که هنوز حتی یک‌بار هم از AI استفاده نکرده‌اند.

طبق این تحقیق، کاربران جوان‌تر زیر ۳۵ سال بیشترین میزان استفاده فعال از هوش مصنوعی را دارند؛ حدود ۵۰ درصد آن‌ها از نوعی ابزار AI استفاده می‌کنند. دلیلش هم روشن است: این گروه بیشتر وقت خود را در پلتفرم‌های دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی، اپلیکیشن‌ها و سرویس‌های آنلاین می‌گذرانند و به‌طور طبیعی زودتر سراغ ابزارهای هوش مصنوعی می‌روند.

اما در سمت دیگر طیف، نیمی از افراد بالای ۴۵ سال هنوز هیچ تجربه مستقیمی از استفاده از هوش مصنوعی ندارند. جالب اینکه در گروه بالای ۵۵ سال، مسأله اصلی «بی‌اعتمادی رادیکال» به AI نیست؛ بلکه بیشتر آن‌ها می‌گویند به‌قدر کافی با این فناوری آشنا نیستند یا نمی‌دانند از کجا باید شروع کنند. یعنی شکاف نسلی بیشتر از جنس دانشی و مهارتی است تا دشمنی با فناوری.

گای دیدریش، مدیر نوآوری جهانی و معاون ارشد سیسکو، در توضیح این نتایج تأکید می‌کند: «شکاف نسلی در پذیرش دیجیتال و هوش مصنوعی امری اجتناب‌ناپذیر نیست؛ چالشی است که می‌توان با اقدامات هدفمند آن را مدیریت و برطرف کرد.» به بیان دیگر، اگر آموزش و سیاست‌گذاری درست باشد، سن به‌تنهایی نباید مانع ورود افراد به دنیای AI شود.

از دهه بیست تا میانسالی: چه نسلی بیشتر به AI اعتماد دارد؟

در بازه سنی ۲۶ تا ۳۵ سال، تقریباً نیمی از افراد نوعی آموزش مرتبط با هوش مصنوعی را پشت سر گذاشته‌اند؛ از دوره‌های آنلاین و ویدئویی گرفته تا آموزش‌های سازمانی و دانشگاهی. بیش از سه‌چهارم این گروه هم می‌گویند AI برایشان «ابزاری مفید» است، نه یک تهدید مبهم.

طبیعی است که همین نسل، بیشترین امید را به تأثیر مثبت هوش مصنوعی بر آینده شغلی خود دارد. آن‌ها AI را ابزاری برای افزایش بهره‌وری، اتوماسیون کارهای تکراری، ایده‌پردازی سریع‌تر و حتی خلق فرصت‌های شغلی جدید می‌بینند؛ نه فقط عامل جایگزینی نیروی انسانی. برای نمونه، یک تحلیل‌گر داده جوان ممکن است از مدل‌های زبانی برای آماده‌سازی گزارش اولیه استفاده کند و خودش روی تفسیر و استراتژی تمرکز کند.

با این حال، این تصویر یک‌دست و ساده نیست. سیسکو اشاره می‌کند کسانی که بیشترین استفاده از ابزارهای دیجیتال و هوش مصنوعی را دارند، معمولاً زمان تفریحی بیشتری را هم پای صفحه‌نمایش می‌گذرانند؛ از گوشی و لپ‌تاپ گرفته تا تبلت. همین گروه، به‌رغم مهارت بالاتر در AI، گزارش می‌دهند سطح «رفاه ذهنی» و «رضایت از زندگی» آن‌ها پایین‌تر است. این تناقض مهمی است: بهره‌گیری حرفه‌ای و هوشمند از AI الزاماً به‌معنای استفاده سالم در زندگی شخصی نیست.

نقشه جهانی هوش مصنوعی: چرا اقتصادهای نوظهور جلوترند؟

یکی از یافته‌های جذاب پژوهش سیسکو این است که ماجرا فقط به سن و سال ختم نمی‌شود؛ جغرافیا هم نقش پررنگی دارد. در سطح جهانی، اقتصادهای نوظهور در صدر پذیرش و استفاده از «هوش مصنوعی مولد» (GenAI) قرار دارند. کشورهایی مانند هند، برزیل، مکزیک و بسیاری از کشورهای آمریکای جنوبی، جزو پیشروترین بازارها در به‌کارگیری ابزارهایی مثل ChatGPT، مدل‌های تولید تصویر و سرویس‌های ابری مبتنی بر AI هستند.

در مقابل، کشورهایی مانند بریتانیا در میانه جدول قرار می‌گیرند؛ در سطحی مشابه با کانادا و کره جنوبی. این در حالی است که دولت بریتانیا بارها برنامه‌های مفصلی برای توسعه اکوسیستم هوش مصنوعی و تبدیل شدن به یکی از قطب‌های جهانی AI اعلام کرده است. اما به نظر می‌رسد سیاست‌گذاری روی کاغذ، به‌تنهایی تضمین‌کننده استفاده فراگیر در سطح جامعه نیست.

اروپا داستان متفاوتی دارد. طبق این تحقیق، بسیاری از کشورهای اروپایی سطح اعتماد کمتری به هوش مصنوعی نشان می‌دهند و عدم قطعیت و تردید بیشتری نسبت به پیامدهای آن دارند. بخشی از کارشناسان حدس می‌زنند قوانین سخت‌گیرانه و رویکرد بسیار محتاطانه در تنظیم‌گری، اگرچه می‌تواند از شهروندان در برابر سوء‌استفاده‌ها محافظت کند، اما در عین حال سرعت پذیرش و آزمایش فناوری‌های جدید را هم کاهش داده است.

به بیان ساده، جاهایی که ریسک‌پذیری و نیاز به جهش اقتصادی بیشتر است، استقبال از هوش مصنوعی هم بالاتر دیده می‌شود؛ در حالی که در بازارهای بالغ و به‌شدت قانون‌گذاری‌شده، سرعت حرکت به‌سمت AI آهسته‌تر است، هرچند زیرساخت و توان فنی کم نیست.

رفاه، سواد دیجیتال و «نسل هوش مصنوعی» فراگیر

پژوهش سیسکو یک نکته کلیدی دیگر هم دارد: معیار موفقیت در هوش مصنوعی نباید فقط «سرعت پذیرش» باشد. اگر کاربران به‌سرعت و بدون آموزش کافی سمت ابزارهای AI بروند، ممکن است در کوتاه‌مدت هیجان‌انگیز باشد، اما در بلندمدت به فرسودگی شغلی، اضطراب یا حتی احساس ناتوانی در رقابت انسانی منجر شود.

دیدریش می‌گوید: «بزرگ‌ترین پتانسیل هوش مصنوعی زمانی آزاد می‌شود که به بهبود رفاه انسان کمک کند؛ با ساده‌تر کردن کارها، تقویت همکاری‌ها و خلق فرصت‌های جدید برای رشد و یادگیری.» این یعنی AI موفق، هوشی است که در خدمت انسان قرار می‌گیرد، نه برعکس.

بر همین اساس، سیسکو توصیه می‌کند دولت‌ها و کسب‌وکارها به‌جای تمرکز وسواس‌گونه بر آمار نفوذ و تعداد کاربران، روی «مهارت‌آموزی یکنواخت» و «سواد دیجیتال» در همه نسل‌ها و مناطق سرمایه‌گذاری کنند. آموزش‌های ساده برای افراد میانسال و سالمند، برنامه‌های مهارت‌آموزی رایگان یا کم‌هزینه در شهرهای کوچک، و دوره‌های مسئولانه برای شاغلان، همگی می‌توانند این شکاف را کمتر کنند.

اگر قرار است مفهومی مثل «نسل هوش مصنوعی» شکل بگیرد، نباید فقط به متولدان عصر اینترنت یا نیروهای متخصص محدود شود. همان‌طور که دیدریش در پایان نتیجه‌گیری خود اشاره می‌کند، هدف این است که «Generation AI» واقعاً همه را دربر بگیرد؛ از کارگر صنعتی در یک شهر کوچک گرفته تا مدیر ارشد در یک کلان‌شهر، از دانشجوی ۲۰ ساله تا بازنشسته ۶۵ ساله. تنها در این صورت است که هوش مصنوعی به‌جای تعمیق نابرابری‌ها، می‌تواند به ابزاری برای توسعه عادلانه‌تر در سطح جهانی تبدیل شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به بالا بروید