اگر دو کلمه بافندگی (knitting) و همهگیری (pandemic) را باهم در اینترنت سرچ کنید، حدود 23 میلیون سایت به عنوان نتیجه بالا میآید. اگر بافندگی در طول همهگیری را نیز سرچ کنید، حدود 266 میلیون سایت برای شما فراهم میشود، اولین سایت نیز خرس عروسکی را نشان میدهد که ماسکی بر صورت دارد. در ادامه این مقاله با آیتیرسان همراه باشید.
در سایتهای بعدی میتوانید داستان زندگی افراد را در طی همهگیری و ارتباط آن با بافندگی ببینید، یا اینکه چگونه بافندگی در طول بحران ویروس کرونا تبدیل به فعالیت جالبی شده است و بسیاری از تجربههای شخصی ببینید. یکی از این تجربهها، در مورد نقش مهم بافندگی در مادری است که پس از مرگ ناگهانی دخترش توانسته دوباره به زندگی برگردد.
نویسنده این مقاله اینچنین اظهار کرده است که در هفته گذشته، به جلسهای دعوت شدهام تا در مورد بافندگی صحبت کنم زیرا درباره ارتباط بافندگی با پزشکی مقالاتی نوشته بودم (این مقاله در سال 1992 منتشر شده بود و درباره زندگی افرادی بود که در کنار بقیه کارهای خود بافندگی نیز انجام میدهند).
من در بحث گروهی از صنعتگران برای اینکه چرا انجام دادن کارهای دستی مهم است، پیوسته بودم. در بین آنها افرادی بودند که کارهای بافندگی انجام میدادند و با رعایت فاصله اجتماعی و استفاده از ماسک در جمع ما قرار داشتند، علاوه بر آنها افرادی نیز به صورت آنلاین و مجازی از خانه به پیوسته بودند.
در اتاق نشسته بودیم و وسایل مورد نظرمان در دستانمان بود. سپس من کمی در مورد بافندگی، تحقیق در مورد بافندگی (و سایر صنایع دستی) برای ارتقای سلامت و کاهش استرس و سایر تمرینات مغزی و تعاملات اجتماعی برای جلوگیری از زوال عقل صحبت کردم.
خانمهای حاضر در این جلسه همه در طی همهگیری بافندگی میکردند. یکی از این افراد گفته بود که او در دو ماه اول قرنطینه هیچ کاری به جز بافندگی انجام نداده است و مطمئنا به دلیل کمبود نخ نبوده است. او به تازگی به آپارتمانی بزرگتر منتقل شده بود، در نتیجه تا حدی فضای بیشتری برای کامواهای خود دارد. جرقه شروع کار او زمانی بود که شبی برق قطع شده بود، بنابراین او به فکر بافتن یک کلاه پشمی افتاد، از همان جا بود او دوباره شروع به بافتن وسایل کرد. از آن زمان او چیزهای زیادی بافته و آنها را به خیریه اهدا کرده است. فرد دیگری مشغول بافتن لباسی برای خواهرزاده خود بود. او اینچنین گفته بود:
مطمئن نیستم چه زمانی او را ملاقات میکنم، اما بافندگی به من کمک زیادی کرد تا با استرس کنار بیایم.
سرانجام فرد دیگری نیز فرصت پیدا کرده بود تا ژاکتهایی را که مدت زیادی ناتمام مانده بودند را به پایان برساند و کتهای جدیدی ببافد.
بافندگی باعث میشود در لحظه زندگی کنم، من به عنوان کسی که کلاسهای زیادی برای ذهنآگاهی و مدیتیشن رفتهام و موفق نشدهام، بافندگی ذهن من را آرام میکند و مرا به طور واقعی در لحظه نگه میداشت. دستانم حرکت میکنند، من از حرکت آنها مطلع هستم. نخ از طریق انگشتان من، اطراف انگشتان من حرکت میکند، و من از تنش آگاه هستم (تنش اصطلاح تخصصی در بافندگی است و البته دارای اهمیت استعاری خاصی نیز هست).
و با این حال، در لحظه همهگیری، نخی که به دور انگشتانم میگذشت، مرا به گذشته، فراتر از این سال عجیب و وحشتناک و اعضای خانواده دورتر میبرد. در آن زمان با نخ مخملی زیبایی که خریده بودم مشغول کار بودم، در یک جلسه مربوط به کودکان در نیواورلئان شرکت کردم و در دسامبر گذشته در سفر خانوادگی از شهر نیویورک به نیوهمپشایر شروع به بافتن یک روسری برای دخترم کردم.
همانطور که ردیف بعدی را میبافتم، به روزهای گذشته فکر میکردم: جلسات بزرگ حرفهای. سفر معمولی از شهری به شهر دیگر، رفتن به رستورانها و بازدید یک ساعته از فروشگاه کاموافروشی، همگی دوباره در ذهنم نقش بسته بود.
به این فکر کردم که به راحتی میتوانم در هر روز مقداری از آنها را ببافم، وقتی این روسری تمام شد، باید پروژه بعدی را شروع کنم. من بلافاصله تشخیص دادم که من اینگونه از خود مراقبت میکنم. با بافندگی از مسائل ناراحتکننده در این روزها به سرعت عبور میکنم و به بافندگی روی میآورم.
بافندگی چیزی است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود، مثلا من از مادر پدرم و او نیز از مادربزرگش آموخته بود. او بافندگی را به جای سبک انگلیسی، با سبک قارهای آموخته است. من به جای اینکه نخ را بپیچم، با قلاب در دست راست میگیرم.
ما نباید این نسلها را نادیده بگیریم. اگر از بافندگی چیزی میدانید، اکنون زمان آن است که آن را انتقال دهید و میتوانید از ویدیوهای موجود در یوتیوب و فضای اینترنت نیز استفاده کنید. هم برای نوع بافتن انگلیسی و هم جهانی ویدیوهایی وجود دارد.
راشل شوستر (Rachel Schuster)، صاحب Ewe and You، در مورد استفاده از مردم از راه دور برای تقویت حس اجتماعی که در فعالیتهای گروهی ایجاد میشود اینچنین گفت:
بسیاری از مشتریانم شروع به بافتن میکنند و سپس آن را به خیریه اهدا میکنند. شما فقط شروع به بافتن کنید و سپس ادامه دهید. وقتی احساس ناراحتی کنید، بافندگی است که به نجات شما میآید.
درست است که باید در لحظه زندگی کنیم، اما به آینده و گذشته نیز احتیاج داریم. اکنون هر روز با بافتن چند سانتیمتر از شال دخنرم، نخ را در انگشتانم احساس خواهم کرد، در لحظه خواهم بود، اما در آن لحظات، به گذشته و کارهایی که انجام دادهام نیز فکر خواهم کرد. با فکر اینکه دوباره آدمهایی که دوستشان دارم را قرار است ببینم، دلگرم میشوم و سپس بافتنی را تکمیل میکنم.