عکاسان افراد خاصی هستند که معمولا توجه زیادی به جزئیات دارند. در ضمن آنها را به صبر و شکیباییشان میشناسند. در میان عکاسان اما، آنهایی که متخصص منظره هستند واقعا یک گروه ویژه هستند. مطمئنا افراد بسیار کمی هستند که بخواهند کیلومترها پیاده روی کنند و در حالی که یک دوربین سنگین بر دوششان است، به دنبال منظرهای مناسب برای ثبت کردن باشند.
به طور کل در هر چیزی که تمرین باشد، آن چیز پس از مدتی پیشرفت میکند، اما تمرین عکاسی از منظره کمی دشوارتر است، زیرا عکاس تقریبا کنترل چندانی روی نور، آب و هوا یا سوژه ندارد. گاهی اوقات میشود که عکاسان برنامهای میریزند و به سختی به جایی که میخواهند سفر میکنند و روز مقرر که میرسد و به بیرون میروند، با هوای بارانی و ابری مواجه میشوند. بالاخره طرف حساب شما طبیعت است و این سوژه ثبات ندارد. در مطلب زیر اما سه توصیه از سمت یکی از عکاسان حرفهای را میخوانید که به شما میآموزد بدون توجه به آب و هوا، چطور عکسهای تاثیر گذار بیاندازید.
1. استفاده از ابرها برای جلوگیری از نورهای شدید
قطعا نور مهمترین مساله در عکاسی است، عکاسان اغلب زمان عکاسی را در میان ساعتهای طلایی (صبح زود و پس از بعد از ظهر) بر میگزینند. این زمان را از آنجایی طلایی مینامند که به عکاسان امکان استفاده از نور گرم، غنی و جادویی را میدهد.
اما همیشه هم این اتفاق نمیافتد و ممکن است عکاسان پس از یک پیاده روی طولانی در دل طبیعت در زمان مناسب به مقصد نرسند.
عکاسان پرتره کارشان راحتتر است، چون قادرند سوژه را به جایی که میخواهند انتقال دهند. امکان استفاده از پخش کنندههای نور هم که در طبیعت وجود ندارد، پس تنها کاری که میتوان کرد استفاده از ابرها به عنوان یک پخش کننده نور است، به گونهای که بتوان در وسط روز از نور شدید خورشید در عکسها کاهید. ابرها بعلاوه میتوانند به عکس شما ترکیببندی بهتر با ارئه عمق بیشتر تقدیم کنند. پس از آنکه از قابلیت ابرها در عکاسی کاملا آگاه شوید، آنموقع است که عاشق روزهای ابری برای عکاسی در طبیعت میشوید.
2. همه چیز حسی است که عکس دارد
اگر عکاس باشید حتما شما هم در میان عکسهای دیگر عکاسان به دنبال چیز جدید و ایده نویی هستید. من خودم در عکسهای طبیعت ترجیح میدهم که از تکنیکهای نویی که مثلا در عکاسی پرتره یاد گرفتهام استفاده کنم و اگر قرار است از کوه عکس بگیرم، کوه را یک سوژه میبینم و تلاش میکنم از او عکس بیاندازم. این یک پیشرفت است، اگر بتوانید تکنیکهای یک نوع عکاسی را در نوع دیگری از عکاسی پیاده کنید، خودتان متوجه پیشرفت هنری در عکاسیاتان خواهید شد.
در بیشتر انواع عکاسی، عکسهایی بهترین میشوند که بیشترین کنتراست را دارند، آنهایی که بین سایهها و های لایتها هارمونی ایجاد میکنند. عکاسان طبیعت معمولا برای ایجاد چنین تصاویری با استفاده از فنآوریهایی چون سنسورها و تاریکخانه دیجیتال تلاش میکنند همه چیز را در یک عکس بگنجانند. برخی از HDR برای برجسته کردن سایهها بهره میبرند و برخی هم از ترکیب و ماسک کردن استفاده میکنند.
3. قرار گرفتن در مسیر تعادل
برای رسیدن به عکسهای دراماتیک عکاسان باید یک چیز را مد نظر قرار دهند، تعادل. نه فقط تعادل در سایهها و های لایتها، بلکه ایجاد تعادل در رنگها، قرار گیری سوژه، تعادل کلی عکس و غیره. تعادل به بیان ساده چنین معنی میشود: چگونگی توزیع عناصر، رنگها و روشنی در فریم. برای رسیدن به تعادل راههای فراوانی وجود دارد، اما قانون کلی این است: یک عکس متعادل آنی است که در آن عناصر در کل تصویر به یک اندازه توزیع شده باشند. همیشه پیش از آنکه شاتر را ببندید، از خود بپرسید که آیا عکس شما از تعادل کافی برخوردار است و آنچه در ذهن داشتید میرساند؟