تنها بودن فواید بسیاری دارد. تنهایی کمک میکند تا آزادانه فکر و عمل کنیم، خلاقیت خود را بالا ببریم و راحتتر در خیالات خود پرسه بزنیم. علاوه بر این، خلوت کردن یا فراهمکردن دیدگاههایی که باعث افزایش صمیمیت و همدلی میشوند به ما در داشتن رابطه قوی با دیگران کمک زیادی میکند.
با اطمینان میتوان گفت که تنهایی همیشه باعث نمیشود تا تجربههای مثبت برای ما بوجود بیاید. در بعضی زمانها و برای افراد خاصی، این موضوع میتواند احساس انزوا را در آنها ایجاد کند. در مفهوم تنهایی دو رویکرد وجود دارد. از یک نظر تنهایی مانند سایر نیازهای ما در زندگی مثل آب و غذا ضروری است و از دیدگاه دیگر عواقبی مثل انزوا را در پی دارد.
مواقعی وجود دارد که فرد ممکن است گاهی به دلخواه خود خلوت کند و یا لحظاتی را به طور تصادفی تنها شود. هر دوی این موارد مزایایی را خواهند داشت. اما دومی ممکن است حداقل برای برخی از اشخاص جز عوامل خطرناک محسوب شود.
در علم روانشناسی اجتماعی، تنهایی به طور سنتی تعریف شده و آن را به عنوان تنهایی جسمی بر شمرده است و در قسمتهای دیگر هم حضور فیزیکی افراد را در این مساله به حساب نیاورده است.
منظور از تنها بودن چیست؟!
با حضور رسانههای اجتماعی و تلفنهمراه، اکنون شبکههای اجتماعی همیشه در کنار ما هستند و با توجه به امکانات جدیدی که برقراری تماس دایمی با دیگران را فراهم میکنند مشکلاتی را هم برای تنهایی ما بوجود آوردهاند که معمولا از آنها غافل هستیم. در صورتی که تصور کنیم نظرات قدیمی در مورد تفکر و سنجیدن تنهایی کاربردی نداشته باشد، بنابراین میتوان گفت که ما فاقد ابزارهای علمی مورد نیاز برای درک آن هستیم. بدون حسابکردن روشهایی که مردم میتوانند در عرصه دیجیتال به اینترنت و شبکههای اجتماعی متصل شوند، راهی وجود ندارد که بتوان انزوای افراد را سنجید. همچنین نمیتوان از مزایا و معایبی که آنها بدست میآورند مطلع شد.
این موضوع زمانی که کتاب “باز پسگیری ارتباطات” (Reclaiming Conversation) توسط Sherry Turkle (که از اساتید MIT است) نوشته شد، دوباره مورد بحث قرار گرفت. “ترکل” در کتابش به تمجید و سرزنش نگاه خاصی که به شبکههای اجتماعی و تخریب ارتباط رو در رو وجود دارد پرداخته است.
یکی از استدلالهای ترکل این است که توانایی برقراری ارتباط در هر زمان و مکان به این معنی است که هرگز نمیتوان تجربه تنهایی ناخواسته را داشت. این یک مشکل است، زیرا ترکل میگوید:
هنگام تنهایی ما خودمان را پیدا میکنیم و برای شروع یک گفتوگو آماده میشویم.
برای او مساله اساسی این است که چگونه تکنولوژی، بهویژه ارتباطات تلفنی، در جلوگیری از خستگی زندگی روزمره به ما کمک میکند. مهمتر از این، میتوانیم درباره دلایلی صحبت کنیم که چرا یک فرد ممکن است برای گذراندن اوقات، گوشیهوشمند خود را انتخاب کند و به چه علت نیاز مبرمی برای خلوتکردن و بهرهمندی از مزایای آن وجود دارد.
انجام خودکار کارها و ارتباط همیشگی
ما در زمانی زندگی میکنیم که انتظارات برای در دسترس بودن بالا رفته است. نظر یکی از جامعهشناسان برای آن این است که انتقال ارتباط تلفنی با استفاده از ابزارهای جدید احساس تعهد بیشتری را به آنها القا میکند. زمانی که برقراری تماس از طریق تلفنهمراه برای مردم تازگی داشت، مهمترین خصوصیت آن توانایی داشتن ارتباط هنگام حرکت بود. اما امروزه این مورد یک امر عادی است. بررسیهای صورت گرفته در ایالت متحده نشان میدهد که ۸۰ درصد از نوجوانان در هر ساعت گوشی خود را چک میکنند و ۷۲ درصد از آنها نیاز دارند تا بلافاصله به پیامهای دریافتی پاسخ دهند.
اکنون ارتباطات موبایلی بیشتر حکم یک چهره ثانویه و تغییر جدید را برای ما دارد. زمانی که صدایی از گوشی میشنویم، سریعا پاسخ میدهیم و حتی گاهی که هیچ عکسالعملی از دستگاه خود نمیبینیم ناخودگاه احساس لرزش و زنگ خوردن آن را داریم (که این مورد به عنوان یک سندرم توهمی شناخته شده است). افزون بر این، عادات ناشی از استفاده تلفنهمراه بر حالات عاطفی و زیست محیطی ما هم تاثیر میگذارد.
اگر مردم بدون اینکه در لحظات جذاب زندگی خود سراغ ابزارهای دیجیتال بروند، حسی را برای آنها ایجاد میکند که این زمانها را در تنهایی میگذرانند. زمانی که انتظارات برای دسترسی همیشگی بالا میرود این تفکر هم تشدید میشود. صحبت ما درباره این نیست که مردم نیاز بیشتری به خلوتکردن در زندگی خود دارند. با این حال، دیگر ضرورتی برای تنهایی ناخواسته وجود ندارد. شاید این ایده برای ما خوب باشد که به طور مستقیم تفکر بیشتری را روی زمان، مکان و فعالیتهایی که هنگام تنهایی داریم داشته باشیم تا از لحظات خود لذت بیشتری بدست آوریم.
خانم ترکل یه سخنرانی هم تو سال ۲۰۱۲ اگر اشتباه نکنم داشت که تو سایت TED باید باشه.
با عنوان connected but alone.