عمر سلطه سامسونگ و اپل بر بازار گوشیهای هوشمند تقریبا به یک دهه میرسد، اما شاید کسانی که با تاریخ این صنعت آشنایی چندانی ندارند، از شنیدن نام پنج شرکت برتر در هفت سال پیش از این تعجب کنند. در سه ماهه مالی سوم سال 2011، سامسونگ و اپل به تازگی جایگاه خود در دنیای اسمارتفونها را یافته بودند و پس از آنها در جایگاه سوم نوکیا قرار داشت. اچتیسی با داشتن ده درصد از بازار در جایگاه چهارم و پس از آن نیز شرکت بلکبری به عنوان پنجمین شرکت برتر در این حوزه قرار گرفته بود.
دلیل صحبت ما در خصوص این بازه زمانی مشخص، بررسی دو کامبک بزرگ در این صنعت توسط شرکتهای نوکیا و بلکبری و همچنین پیشبینی وقوع سومین کامبک توسط شرکت اچتیسی خواهد بود. البته لازم به یادآوری است شرکتهای نوکیا و بلکبری راه زیادی برای باز پسگیری سهم خود از بازار در پیش دارند، اما با این وجود این شرکتها برندهایی هستند که به صورت معجزه آسایی از گور برخاستهاند. آیا اچتیسی نیز میتواند امیدوار به بازگشت باشد؟
بیایید از ابتدا شروع کنیم
بر کسی پوشیده نیست که اچتیسی چند سال اخیر را به سختی پشت سر گذاشته است. در واقع به قدری سخت که برای جبران منافع مالی مجبور به واگذاری بخشهای با ارزشی چون تیم طراحی و کارمندان بخش تحقیقات به گوگل آن هم در ازای 1.1 میلیارد دلار شده است.
این شرکت تایوانی کار خود را از سال 1997 و به عنوان طراح و تولیدکننده لپتاپ آغاز کرد. مدیران وقت شرکت خیلی زود متوجه پتانسیل بالای صنعت گوشیهای هوشمند شدند و شرکت را در این مسیر پیش بردند. پس از چند تجربه ویندوز موبایلی، اچتیسی نقشی کلیدی در تولید و رشد اندروید ایفا کرد و با همکاری گوگل در ابتدا گوشی Dream و سپس نکسوس وان را تولید کرد. گوشی Dream اولین محصول تجاری با سیستم عامل اندروید بود و گوشی تولیدی این شرکت در سال 2010، یعنی Evo 4G، از پیشگامان آغاز سرعت در آمریکا محسوب میشد.
به عنوان یکی از بنیانگذاران Open Handset Alliance، این شرکت راه خود را از بسیاری از تولیدکنندگان گوشیهای هوشمند با تکیه بر خلاقیت، قدرت ریسکپذیری بالا و همکاری نزدیک با شرکتهای خدماتی بیسیم جدا کرد.
آغاز فاجعه
سال 2011 شاهد اوج دوران کاری اچتیسی بودیم، اما به نحوی در پایان سال 2012 شرکت جایگاهی در بین 7 تولیدکننده برتر گوشیهای هوشمند نداشت. ظاهرا خلاقیت، همان عاملی که موجبات رشد شرکت را فراهم آورده بود، با قرار گرفتن در مسیر نادرست، اچتیسی را در سراشیبی سقوط قرار داد. Evo 3D محصول سال 2011 بیشتر شبیه به یک اسباب بازی بیاستفاده بود تا محصولی پیشگام! ChaCha با کپی برداری از طراحی گوشیهای شرکت بلکبری فاجعهای دیگر به بار آورد و محصول سال 2013 شرکت، یعنی اچتیسی First به عنوان اسمارتفون فیسبوک با فروش 15 هزار دستگاهی، ضمن ثبت کمترین میزان فروش، فاجعه سقوط را برای تایوانیها تکمیل کرد.
زمانی که شاهد عرضه اچتیسی وان بودیم، دیگر بازار نگاه سابق را به این شرکت نداشت و کاربران اعتماد خود به آنها برای ارایه محصولی قدرتمند و کاربردی را از دست داده بودند. البته برای محصولی که تمامی این ویژگیها را داشت، سرنوشتی غمانگیز رقم خورد. سپس شرکت شروع به تولید هندستهایی کرد که هیچ بویی از آن خلاقیت و نوآوری دستگاههای قدیمی را نداشتند. بعد از آن شرکت روی به تولید تبلیغاتی گران قیمت با وجود ستارههای هالیوودی چون رابرت داونی جونیور آورده بود.
آیا هنوز امیدی وجود دارد؟
پاسخ کوتاه به این سوال، بله خواهد بود. برای پاسخ طولانیتر باز هم باید به تاریخ مراجعه کرد و به یاد آورد که شرکت هواوی سه یا چهار سال قبل کجا بود، اما حالا به عنوان دومین تولیدکننده گوشیهای هوشمند در سطح جهان شناخته میشود که در برنامههای خود به دنبال صدرنشینی است. یا میتوان به دیگر شرکت چینی یعنی شیائومی اشاره کرد که پس از شروعی خوب، در سال 2016 دچار نوساناتی شد، اما در سال گذشته توانست به ثبات برسد و حتی تبدیل به یکی از رقبای اصلی سامسونگ شود.
شاید مثال واضحتر مربوط به شرکت نوکیا باشد. برندی که در برههای نه تنها ضعیف، بلکه حقیر شد اما حالا با تمام قدرت بازگشته است و از همیشه بهتر به پیش میرود. با وجود مطالب گفته شده، چرا اچتیسی نتواند با تکیه بر تاریخ خوب و حس نوستالژی حافظه کاربران را از خاطرات بد پاک کند و دوباره بر روی پاهای خود بایستد؟!
اچتیسی دقیقا باید چه کاری انجام دهد؟
در ابتدا شرکت باید تصمیمی سخت بگیرد. پس از معاوضه طراحان و نوابغ شرکت در ازای پول، اخراج جمع زیادی از کارکنان و از دست دادن برخی مدیران بالا رتبه، آیا راهی برای تولید و بازاریابی برای شرکت باقی مانده است؟ همین عوامل ما را به سمت قراردادی تحت عنوان استفاده از نام تجاری میبرد که موجبات سرازیر شدن پول و خلاقیت به سمت شرکت میشود. از همان نوع قراردادهایی که نوکیا با شرکت HMD Global و بلکبری با TCL بسته است.
کاملا مشخص است که هنوز برند اچتیسی در اذهان کاربرانی که روزهای خوشی را با T-Mobile G1 و Evo 4G و حتی وان M7 سپری کردهاند، میدرخشد. اما آیا کارکنان و مدیران باقیمانده همان کسانی هستند که توانایی نجات این کشتی در حال غرق شدن را داشته باشند؟ متاسفانه عرضه گوشیهای U11 پلاس و U12 پلاس و همچنین وعدههایی توخالی برای ارایه گوشی بلاکچین، ما را متوجه این نکته کرده است که کار چندانی از آنها ساخته نیست.
اگر اچتیسی موفق به یافتن یک لایسنس، که ترجیحا مانند HMD جدید و جاهطلب باشد، شود، میتوان به حفظ نام این شرکت در صنعت گوشیهای هوشمند امیدوار بود. با روی دادن این اتفاق بخش Vive VR نیز میتواند پیشرفت قابل ملاحظهای در زمینه واقعیت مجازی داشته باشد. در خصوص شرکت HMD و ترجیح آن باید گفت از وهله اول هدف تاسیس شرکت میراث داری محصولات نوکیا بود. این شرکت کار خود را از دسامبر سال 2016 آغاز کرد و از همان ابتدا به هیچ وجه احساس راهاندازی یک شرکت کوچک به مدیران و کارکنان آن دست نداد، بلکه همه آنها میدانستند بیشتر شبیه به یک مینی نوکیا هستند و دقیقا این همان چیزی است که اچتیسی به آن نیاز دارد؛ شرکتی جدید با اهدافی بزرگ، مدیران باتجربه و نگاهی تازه با تمرکز بر روی خلاقیت.
البته شرکتی مانند TCL نیز میتواند برای شرکت تایوانی مفید به فایده باشد. شرکتی با ویژگیهایی چون تجربه گسترده در بازسازی یک برند، دارا بودن امکانات توزیع و فروش محصولات در سطح جهانی و البته منابع مالی عظیم برای سرمایهگذاری و بازاریابی.
راه چاره دیگر برای اچتیسی میتواند گوگل باشد. البته سیاستهای گوگل نیز در زمینه علاقه به تصاحب باقیمانده این شرکت تا حدودی غیر شفاف است. در هر صورت این شرکت حتی اگر علاقهای هم به تصاحب برند شرکت تایوانی نداشته باشد، باز هم مطمئنا در پاییز پیش رو و گوشیهای پیکسل 3 رد پای اچتیسی را به وضوح در همه زمینهها خواهیم دید. این گوشی شاید برای بسیاری از طرفداران متعصب این برند کافی نباشد، اما در حال حاضر بهترین انتخاب خواهد بود.