به جامعهای که از نظر قوانین و شرایط اجتماعی جای کاملا ایدهآلی برای زندگی باشد اوتوپیا گفته می شود. دیستوپیا دقیقا در نقطه مقابل قرار میگیرد و جاییست که مردم آن معمولا از چند جهت مورد ظلم واقع شدهاند و هیچ فردی میل زندگی در آن را ندارد.
به این مفهوم در بسیاری از آثار داستانی مخصوصا آنهایی که مربوط به زندگی در آینده هستند، پرداخته شده است. در این مقاله قصد داریم شما را با 10 فیلم دیستوپیایی آشنا کنیم. با آیتیرسان همراه باشید.
(Elysium (2013
در سال 2154 مردم به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول که بسیار ثروتمند هستند و در یک ایستگاه فضایی مرفه ساخته بشر به اسم «الیسیوم» که در مداری به دور زمین میچرخد، اقامت دارند و گروه دوم که در کره زمینی آلوده و ویرانشده که با ازدیاد جمعیت روبهروست، زندگی میکنند.
مکس، شخصیت اصلی داستان دچار مسمومیت پرتوی شده و بیشتر از 5 روز دیگر زنده نخواهد ماند. تنها راه نجاتش دستگاهی شفابخش است که فقط ساکنین الیسیوم به آن دسترسی دارند. او به همین خاطر تصمیم میگیرد به ایستگاه الیسیوم برود بلکه بتواند بیماری خود را درمان کند.
(Dark City (1998
جان مرداک در وان حمام اتاقی در یک هتل و درحالی که از یادزودگی رنج میبرد، به هوش میآید و طولی نمیکشد که به تحت تعقیب بودن خود به دلیل ارتکاب قتلهای سریالی پی میبرد.
او درحالی که سعی دارد گذشته خود را به یاد بیاورد، با دنیایی کابوسوار روبرو میشود که توسط بیگانگانی که کنترل کل شهر و ساکنین آن را به دست گرفتهاند، اداره میگردد. مرداک به دنبال راهیست که بیگانگان را قبل از اینکه او را هم تحت کنترل بگیرند و نابودش کنند، شکست بدهد.
(Never Let Me Go (2010
کتی، روت و تامی سه دوست صمیمی هستند که تمام کودکی خود را یک در مدرسه شبانه روزی سپری کردهاند. همه دانش آموزان این مدرسه درواقع کلونهای انسانی میباشند که به عنوان اهداکننده عضو پرورش داده می شوند، و بعد از رسیدن به سن 18 سالگی باید مدرسه را ترک کرده و به مراکز مراقبت فرستاده شوند.
جالب اینجاست که هیچ کدام از آنها از این موضوع اطلاعی ندارند، تا اینکه یک روز معلمی جدید به نام خانم لوسی به مدرسه میآید و آنها را از حقیقت آگاه میسازد. آن سه نفر بعد از پی بردن به این حقیقت هولناک، تصمیم میگیرند در زمان کوتاهی که برایشان باقی مانده است تا میتوانند به یکدیگر عشق بورزند و از مابقی عمرشان لذت ببرند.
(Minority Report (2002
در سال 2054، پلیس واشنگتن دیسی فناوری حیرتآوری را به وجود آورده است که با آن میتوان جنایتکار را قبل از اینکه مرتکب جرمی بشود، شناسایی کرد. به لطف این فناوری، خیلی وقت است در این شهر هیچ قتلی رخ نمیدهد.
ماجرای فیلم از جایی شروع میشود که یکی از کارآگاهان پلیس، خودش متهم به ارتکاب قتل فردی در آینده میشود و تنها 36 ساعت وقت دارد هویت قربانی آیندهاش که احتمالا همان فردیست که برای او پاپوش درست کرده را بیابد.
(Blade Runner (1982
در سال 2019 انسان موفق به اختراع رباتهایی انساننما موسوم به رپلیکنت شده است. این رباتها طول عمر کوتاهی دارند و حضورشان در کره زمین ممنوع است، اما در مستعمرات خارج از زمین مورد استفاده واقع شدهاند.
دکارد یک بلید رانر، نوعی افسر پلیس بازنشسته است که در تعقیب و نابودی رپلیکنتها تخصص دارد. او پس از اینکه 4 رپلیکنت از یک مستعمره فرار میکنند، مجبور میشود از بازنشستگی در بیاید و رپلیکنتها را قبل از اینکه به تایرل کورپریشن، شرکت سازنده آنها نفود کنند، از بین ببرد.
(Alphaville (1965
اگر به فیلم نوار علاقهمند هستید در دیدن آلفاویل درنگ نکنید. این فیلم بیانگر داستان لمی کوشن، یک مامور مخفیست که به شهر اسرار آمیزی به نام آلفاویل اعزام میشود و آنجاست که با یک جامعه اداره شده توسط رایانهای به نام آلفا 60 که اختراع یک پروفسور به اسم ون براون است، روبرو میگردد.
این رایانه آزاد اندیشی و مفاهیم فردگرایانهای همچون عشق و داشتن احساسات را ممنوع و غیرقانونی اعلام کرده است و افرادی را که احساسات خود را بروز بدهند، محکوم به اعدام مینماید. ماموریت کوشن این است که ون براون را به قتل برساند و به دیکتاتوری آلفا 60 خاتمه دهد.
(The Matrix (1999
توماس اندرسون یک مرد معمولیست که روزها برنامه نویسی خوش اخلاق، و شبها هکری به نام نئو است. او یک روز با زنی زیبارو به اسم ترینیتی آشنا میشود که او را به دنیایی زیرزمینی میبرد و در آنجا هکر افسانهای مورفئوس را ملاقات میکند.
آنها با کمک یکدیگر موفق به کشف حقیقتی تکاندهنده میشوند: جهان وجود ندارد و انسانها در اصل در یک دنیای شبیهسازی شده به نام «ماتریکس» زندگی میکنند که توسط ابررایانههای هوشمند مدیریت میشود. این رایانهها از حرارت بدن انسان و فعالیتهای الکتریکی آنها انرژی خود را تامین میکنند. نئو و عدهای دیگر از افراد علیه رایانهها شورش میکنند تا بشریت را از دستشان آزاد نمایند.
(The Lobster (2015
در آیندهای نه چندان دور، قوانین جدیدی در دنیا وضع شدهاند که با توجه به آنها همه افراد باید دارای شریک زندگی باشند. بنابراین آدمهای مجرد طبق قانون به هتلی فرستاده میشوند که در آنجا 45 روز وقت دارند یک شریک عاطفی برای خود جور کنند و اگر موفق به این کار نشوند، به یک حیوان از انتخاب خودشان تبدیل و در جنگل رها میشوند.
دیوید که همسرش به تازگی او را ترک کرده است، از هتل فرار میکند و به جنگلی که فراریها به آن پناه بردهاند رفته و به گروهشان میپیوندد. او که فکر میکند بالاخره به آزادی رسیده است، متوجه این میشود که در گروه فراریها نیز قوانین بیرحمانهای وجود دارد بهطوری که داشتن هرگونه رابطه عاشقانهای ممنوع بوده و مجازات آن معیوب سازی است.
فیلم درباره این دو جامعه پادآرمانشهریست که در عین داشتن ارزشهای متفاوت، هر دو سخت در اشتباه هستند و حقوق اولیه انسان را زیر سوال بردهاند.
(The Hunger Games (2012
ویرانهای به نام پانم که قبلا آمریکای شمالی نام داشت، از یک پایتخت ثروتمند که به آن کپیتول میگویند و 12 ایالت فقیر و گرسنه تشکیل شده است. هر کدام از این ایالتها موظف هستند هرسال یک دختر و یک پسر نوجوان را برای شرکت در مسابقهای تحت عنوان بازیهای گرسنگی به پایتخت بفرستند. این مسابقه یک نوع بازی بقاست و تمامی شرکتکنندگان میبایست تا زمانی که تنها یک شرکتکننده باقی بماند یکدیگر را قتل عام کنند. تنها فرد باقیمانده از این رقابت به عنوان برنده اعلام میشود و ایالت خود را برای مدتی از قحطی در میآورد.
کتنیس، قهرمان 16 ساله داستان داوطلب میشود بجای خواهر کوچکتر خود در این مسابقه رقابت کند. از اینرو راهی پایتخت میشود و در آنجا با رقبایی ماهر و آموزشدیده رویارو میشود که تمام زندگی خود را صرف آمادگی برای این مسابقه کردهاند.
(City of Ember (2008
ساکنان شهر زیرزمینی باشکوه و پرنور امبر برای قرون متمادی با خوشبختی و صلح درکنار هم زندگی کردهاند. اما همانطور که از قدیم گفتهاند، در همیشه روی یک پاشنه نمیچرخد. این شهر زیبا هم با مشکل خرابی ژنراتور برق مواجه شده و شروع به فروپاشی میکند. همچنان که تیرهای برق شهر یکی پس از دیگری خاموش میشوند، مردم نیز امید خود را از دست میدهند.
تنها افرادی که میتوانند به این بحران پایان دهند دو نوجوان دلیر به نامهای لینا و دون هستند که سعی دارند با دنبال کردن سرنخهایی که سازندگان باستانی شهر از خود به جای گذاشتهاند، راه خروج از امبر را قبل از اینکه در تاریکی تمام فرو برود، پیدا کنند.
خدا قوت، مقاله بسیار زیبایی بود، سپاس بی پایان