کودکان در مواقعی به قدری آزار دهنده میشوند که کاسه صبرتان را لبریز میکنند. هر چقدر کوچکتر باشند نیاز به زمان بیشتری از سمت شما دارند و هر چقدر هم شیرین و دوست داشتنی باشند، زمانهایی است که میخواهیم برای خود باشیم و راحتمان بگذارند.
احتمالا همه ما این تجربه را داشتهایم که در برابر گریه یک کودک هر ترفندی را بکار ببریم و پاسخی نگیریم و با هیچ چیز نتوانیم آنها را آرام کنیم، اما ظاهرا یک چیز همیشه پاسخ میدهد، آنهم روشن کردن لپتاپ و پخش ویدئوهای زرق و برق دار است.
آکادمی اطفال آمریکا (AAP) توصیه میکند که از قرار دادن کودکان زیر دو سال خود روبروی هر نوع صفحه نمایشی خودداری کنیم. مطالعات نشان میدهند که رشد کودک حتی با قرار گرفتن او در اتاقی که یک تلویزیون در آن قرار دارد به خطر میافتد و قرار دادن کودکان بالای دو سال در مقابل ابزار رسانه هم باید شدیدا محدود باشد.
اما خب همه میدانیم که والدینی هستند که برای آرام کردن کودک خود از این روش استفاده میکنند و از بد بودن آن آگاهی ندارند. ولی واقعا این روش چقدر بد است؟
بهتر است با خود روراست باشیم، خیلی از والدین هستند که در لحظاتی تنها برای نشنیدن صدای کودک خود به او وسایلی چون یک اسمارتفون میدهند. اما مگر فقط اسمارتفونها هستند؟ صفحات نمایش را همه جای خانه میشود دید. در آشپزخانه، روی میز کار، در اتاق نشیمن و خواب. در مواقعی میشود که حتی اگر بخواهیم کودکان خود را از فنآوری دور نگه داریم هم نمیتوانیم. پس این پرسش مطرح میشود که آیا فنآوریهای مدرن نسل بعدی را محکوم به آسیبهای مغزی میکند؟
مطالعات نشان میدهند که قرار گرفتن در معرض صفحه نمایش تاثیر منفی بر زبان کودک میگذارد و نگرانیهایی درباره تاثیرات بلند مدت بر روی توجه و دیگر مهارتهای رشدی ایجاد میکند. بعلاوه صفحات نمایش زمان مطالعه، بازیهای مستقل، بازی با بزرگترها و فعالیت را از کودکان میگیرد.
باید بپذیریم که فنآوری برای کودکان بد است، اما اگر همین فنآوری بتواند به والدین کمی زمان دهد که کارهایشان را انجام دهند، آنوقت چه؟
دکتر جنی اس. رادسکی پزشک متخصص اطفال و نویسند مطالعات اخیر درباره ارتباط بین در معرض رسانه قرار گرفتن کودکان و خودگردانی در آنها میگوید: ایجاد حواس پرتی، برای والدین کودکان کوچک لازم و خوب است، اما والدینی هم هستند که میگویند این تنها راهی است که از طریق آن میتوانند کودکانشان را آرام کنند. من میگویم این یک عادت است و توصیه نمیشود. کودکان از همان روزهای نخست زندگیاشان باید راههایی برای آرام کردن خود فرا بگیرند.
شاید بتوان گفت که استفاده از این روش آنهم خیلی به ندرت مشکلی ایجاد نکند، اما والدین باید بدانند که پاسخ گویی سریع به نیاز کودک میتواند در بلند مدت از کودکان آنها موجودات آزار دهندهتری بسازد.
تحقیقات دکتر رادسکی نشان میدهد که مشکلات خود گردانی در کودکان در سنین اولیه ارتباط به قرار گرفتن در معرض رسانه دارد. با اینکه این الگو رابطه کاملا مستقیم ندارد.
دادهها نشان می دهد که رابطه، یک حلقه بازخورد باطل است و کودکان نیازمندتر بیشتر اجازه قرار گرفتن در مقابل تلویزیون را پیدا میکنند و کمتر خودگردانی را میآموزند. رادسکی میگوید: برخی از بچهها پر توقعتر میشوند. والدینی را میشناسم که برای آرام کردن کودک دو یا سه ماهه خود او را روبروی تلویزیون قرار میدهند و کودک فرصت کمتری برای برقراری ارتباط با آنها دارد. این کودکان پر توقعتر میشوند و هر دفعه تلویزیون بیشتری نصیبشان شده و این چرخه یک رابطه دو طرفه میشود.
اگر تا بحال برای آرام کردن کودک خود از یک دستگاه استفاده کردهاید و در اینباره احساس تقصیر میکنید بدانید که تنها نیستید. تحقیقات جدید از دانشگاه شمال غربی ایالات متحده نشان میدهد که 37 درصد از والدین زمانی که مشغول انجام کارهای خانه بودهاند به کودک خود یک تبلت یا تلفن هوشمند را دادهاند و 17 درصد از والدین هم اعتراف کردهاند که برای آرام کردن فرزند خود اجازه دادهاند که او با این دستگاهها بازی کند. البته باید توجه کنیم که این آمار خیلی کمتر از آمار والدینی است که برای آرام کردن فرزند خود از تلویزیون استفاده میکنند.
حالا این پرسش مطرح میشود که آیا شواهد قابل اعتمادی از تاثیر استفاده از این روش بر روی مغز کودک وجود دارد؟
دکتر ویک استارسبرگ نویسنده بیانیه سیاست رسانه و کودکان AAP میگوید: حقیقتا هیچ تحقیقی از چگونگی تاثیر گرفتن مغز از فنآوریهای قدیمی (تلویزیون و فیلم ها) و نوین (اینترنت، آیپد و اسمارتفونها) انجام نشده است. ممکن است برخی تصور کنند فنآوریهای تعاملی بر نوع غیر فعال و غیر تعاملی ارجحیت دارند که البته این تصور فقط در حد یک حدس و گمان است.
آنچه اهمیت دارد محتوایی است که در حال پخش است. شما به کودک خود اجازه نمیدهید که یک فیلم سرتاسر خشونت را تماشا کند یا یک بازی اینچنینی را بازی کند. علاوه بر محتوا والدین باید بر روی سرعت پخش محتوا هم نظارت داشته باشند. مطالعات، کاهش چابکی ذهنی را در یک کودک 4 ساله که کارتونی با داستان سریع را مشاهده کرده بود در مقابل کودک دیگری که یک برنامه آموزشی با سرعت مناسب را دیده یا کودک دیگری که اصلا تلویزیون نگاه نمیکند تشخیص دادهاند.
چه چیزی جایگزین کنیم؟
همه ما دوست داریم کودکمان در زمان بزرگسالیاش یک نخبه تکنولوژیکی باشد، اما ظاهرا ابزار تکنولوژیکی بیشتر از اینکه برای کودکان ما آموزنده باشند وسیلهای برای والدینی هستند که میخواهند با آن کودک خود را مشغول کنند. مثلا
Fisher Price Infant to Toddler Apptivity Seat برای این طراحی شده است که کودک را برای مدت زیادی مشغول نگه دارد. شاید اسناد و مدارک رسمی بگویند که این وسیله کودک را به شلیک ترغیب میکند، اما وسایل اینچنینی تنها برای نگهداری از بچهها در زمان درگیر بودن والدین ساخته شدهاند که البته در طولانی مدت خوب نخواهند بود.
دکتر رادسکی میگوید: قرار دادن صفحه نمایش در شکل یک سد بین کودک و باقی دنیا فکر خوبی نیست. بچهها از مردم و از صورتها یاد میگیرند و صفحات نمایش سدی بر سر راه این شناخت هستند. این صفحات هیچ چیزی که کودک نیاز دارد در سالهای اول زندگیاش بیاموزد به او یاد نمیدهند.
با اینکه اطلاعات کافی از تاثیرات رسانههای تعاملی بر روی مغز کودک وجود ندارد، محققان میدانند که این مغزهای کوچک نه تنها از وجود تحریکات بیش از حد رسانه رنج میبرند بلکه آنها از نبود تحریکاتی که باید از سمت شما دریافت کنند هم در عذابند.
تعاملات فرد به فرد چه از طریق یادگیری مستقیم انجام پذیرد (یادگیری کلمات جدید از طریق شنیدن) و چه از طریق یادگیری ضمنی (یادگیریهای غیر کلامی مثل خودگردانی، همدلی و از پس نا امیدی بر آمدن)، در رشد انسان بسیار موثر است.
بچهها برای پیشرفت نیاز به تعاملات انسانی دارند، پس هیچ دلیلی برای اینکه دائما آنها را از خود و به سوی فنآوری راند وجود ندارد. برای مشغول کردن یک کودک میتوان راههای جایگزین دیگری یافت که برای آنها مفیدتر باشد و آسیب کمتری به آنها بزند.
خیلی ممنون.