این روزها کمتر کودکی را میتوان پیدا کرد که بتواند یویو را درست بالا و پایین کند! کمتر کودکی را میبینید که بداند تیله چیست، توپ پلاستیکی چه فرقی با توپهای معمولی دارد! این روزها کودکان با angry birds بیشتر از مارهای سمی “مار و پله” خاطره دارند. سالها پیش مینشستیم ساعتها با عروسکهایمان صحبت میکردم و آنها هم فقط بیصدا به چشمهایمان زل میزدند، اما حالا عروسکها هم دیجیتالی شدهاند و برای راضی نگهداشتنشان باید روزی 10 بار به آنها غذا بدهیم و حمامشان کنیم و گلاب به رویتان زیرشان را عوض کنیم! البته نباید هم به آنها خرده گرفت چرا که واقعا بازیهای این نسل از کودکان جذابیت بصری بسیار بیشتری از بازیهای ساده کودکی ما دارند و شاید همین بچههای امروز سالها بعد پرندههای انگری بردز و عروسک دیجیتالی Pou برایشان نوستالژی باشد و خاطره آنها را برای بچههایشان تعریف کنند. اما بیایید این بچهها را به حال خودشان بگذاریم و تا کودکی خودمان را فراموش نکردهایم چند مورد از اسباب بازیهای محبوبمان را مرور کنیم. اکثر این اسباببازیها حتی همین الان هم قابل خرید هستند و به خاطر تکنولوژی بسیار ابتداییشان قیمت کمی هم دارند.
- تابلوهای نقاشی آهنربایی
حتما این تابلوها را به خاطر دارید، بهخصوص آن قلمهای آهنربایی کوچک را که با گذاشتنشان بر روی صفحه، برادههای آهن را جذب و خطی را روی صفحه ایجاد میکرد که ما هم کلی با دیدنش کیف میکردیم! تکنولوژی قلمهای استایلوس امروزی را نداشتند اما تقریبا همان کار را انجام میدادند. برای کشیدن نقاشی روی نمایشگرشان نیازی به نصب چند اپلیکیشن حرفهای طراحی نبود. به آپدیتهای مختلف نیازی نداشتند. ظاهرشان همیشه ساده بود و هیچ لانچری نمیتوانست آن را تغییر دهد. تمام روز هم قابل استفاده بودند و لازم نبود نگران تمام شدن شارژ باتری باشیم. اصلا یک پا آیپد بودند برای خودشان!
- مکعب روبیک
میخواهم اعتراف کنم که هیچ وقت نتوانستم آن را کامل کنم! چه قدر برای ردیف کردن رنگهای مختلف بر روی ابعاد این مربع زحمت میکشیدیم اما مگر کامل میشد؟! آخرش هم بیخیال کامل کردنش میشدیم و آن را به گوشهای پرتاب میکردیم تا فردا که دوباره وسوسه ردیف کردن رنگهای این مربع به جانمان میافتاد! و این چرخه بارها و بارها تکرار میشد!
- تیله
آخ آخ آخ! داغ دلتان را تازه کردم، مگر نه؟ پول رایج در دنیای کودکی ما، یا تیله بود یا کارتهایی که عکس فوتبالیستها و بروسلی بر رویشان بود! وقتی در یک مسابقه چند تیله برنده میشدیم انگار دنیا را به ما داده بودند اما امان از روزی که قرار بود چند تا از آنها را به خاطر باخت به دوستمان بدهیم. حتی همین تیلهها هم حساب و کتاب خاص خودشان را داشتند و آنها که درشتتر بودند ارزش بالاتری داشتند.
این کار را همه کسانی که حتی یک بار دستشان به تیله خورده باشد انجام دادهاند، آن را بین انگشت شست و اشاره قرار داده و جلوی چشممان میگرفتیم تا بتوانیم رنگ و لعاب آن را از پشت بدنه شفافش ببینیم.
- یویو (Yo-yo)
استاد شدن در یویو بازی کار هر کس نبود و تلاش و مرارت بسیار لازم بود تا کسی بتواند به خوبی از آن استفاده کند. یک توپ پلاستیکی گرد با یک نخ ساده در شیار وسط آن، وسیلهای که به سادگی جاذبه زمین را مورد تمسخر قرار میداد! و ما هم نمیدانستیم چرا وقتی توپ پایین میرود بار دیگر به بالا بر میگردد اما شدیدا از آن لذت میبردیم.
- فریزبی
یک فضای باز و دو نفر برای انجام یک بازی مهیج همراه با این دیسک پلاستیکی پرنده کافی بود. طراحی آیرو دینامیک این صفحه پلاستیکی به آن اجازه میداد تا مسافتی را روی هوا شناور شود. فریزبی از آن بازیهایی است که در مسافرت بسیار پرطرفدار بوده و در رقابتی تنگاتنگ با بازی “وسطی” در پیکنیکها قرار دارد. اصلا مهم نیست چقدر در درخت گیر میکرد و یا وسط جاده میافتاد، باز هم فریزبی یک بازی لذتبخش در مسافرتهاست.
- فنر دیوانه!
شرکت هوندا، میلیونها دلار برای ساخت روبات Asimo که میتواند راه برود، خرج کرده است اما این روبات هنوز نمیتواند از یک پله پایین بیاید! کاری که این فنرها به سادگی قادر به انجام آن بودند. تنها کافی بود آن را بر روی اولین پله پرتاب کنید تا پایان مسیر را خودش طی کند و شما هم از دیدن این صحنه ذوقزده شوید!
- ارتش پلاستیکی
پسر بچهها بیشتر با این بخش از اسباببازیها خاطره دارند. بخش بزرگی که شامل ادوات جنگی مختلف مثل تفنگهای پلاستیکی، چاقوها، شمشیرها و چیزهای پلاستیکی دیگر میشد (و اگر این پلاستیک نبود ما میخواستیم با چه چیزی بازی کنیم؟!). اما اسباببازی جنگیای که اکثر ما داشتیم یا حداقل آرزوی داشتنشان در وجود ما بود، این سربازهای کوچک پلاستیکی بودند که با آنها صحنههای جنگ بسیاری را میساختیم.
- مار و پله
یک بازی کلاسیک کودکانه دیگر با ایدهای بسیار ساده و درعینحال جذاب. این بازی قدمتی طولانی دارد و اصلیت آن مثل بسیاری از بازیهای دیگر صفحهای به هند باز میگردد، یک نمونه از شکل ابتدایی این بازی در تصویر بالا نشان داده شده است. تاس میانداختیم، بر اساس عدد رو شده، خانهها را طی میکردیم تا زمانی که یک نفر زودتر به پایان راه برسد، و وای به روزی که در طی این مسیر پر پیچ و خم گذرتان به خانه مارها میافتاد. مهره شما را میخوردند و از انتهای بدنشان آن را به شما پس میدادند تا شما بمانید و کلی تلاش بر باد رفته! اما همانطور که گاهی از این مارها متنفر میشدیم، هنگامی که حریفمان را مورد حمله قرار میدادند کلی عاشقشان میشدیم.
این لیست میتواند تا دهها مورد دیگر ادامه پیدا کند اما همین تعداد نیز برای تحریک حافظه بلند مدت شما کافی به نظر میرسد و دوست داریم ادامه این لیست را از شما بشنویم. شما با کدام بازیها بیشتر خاطره داشتید. آنها را با ما و دیگران در میان بگذارید.
5 تا از این 8 تا رو هنوزم دارم……………………
من یه عالمه تیله دارم
واقعا دستتون درد نکنه
وای گفتی تیله.هوس تیله بازی کردم.
یویو واقعا سرگرم کننده بود…
من تابلوهای نقاشی آهنربایی – تیله – یویو (Yo-yo) – فنر دیوانه! – مار و پله = رو کوچیک که بودم داشتم !
شاید باورتون نشه اما هنوزم تیله های دوران کودکیم رو دارم !
آخ آخ آخ تیله
تیله
البته این اسباب بازی ها هم مناسب هستند و مضرات و خطرات خیلی کمتری برای کودکانمان
مطالب بسیارجالب بود ممنون
تیله