یافتههای مربوط به آمار خودکشی مدام در حال تغییر هستند. مطالعات جدید که بهطور مداوم (و حتی ساعتی) انجام میشوند، نوسانات روانی و مربوط خودکشی را بازرسی میکنند و نتایجی جذاب اما مقدماتی را به ما میدهند تا افرادی را که در مرز خودکشی قرار دارند، شناسایی کنیم. همچنین میخواهیم نقش تکنولوژی در خودکشی را مرور کنیم.
آیا تکنولوژی و فناوری اطلاعات میتواند در زمینه خودکشی کمککننده باشد؟
به ثبت رساندن آن دسته عواملی که باعث میشود افراد در مدتی کوتاه جذب خودکشی شوند، باعث سهولت شناسایی این گروه از افراد توسط متخصصان شده است. بخش بزرگی از این سهولت را مدیون پیشرفت تکنولوژی هستیم؛ برنامههای تلفن همراه، مردم را هوشیار نگاه میدارند تا به محض ورودشان به دنیای واقعی، درباره افکار خودکشیگرای خود یادداشتی بنویسند. پیش از این دانشمندان همیشه برای جمعآوری چنین اطلاعاتی به هفتهها، ماهها و سالها محدود بودهاند و باید ساعتها در آزمایشگاه یا بیمارستانها فعالیت میکردند تا به آماری مطلوب برسند.
اما حالا بهوسیله این یادداشتها میتوان افکار خودکشی را که حتی در طولانی مدت با فرد همراه بودهاند حدس زد؛ برای مثال احساس ناامیدی ناگذرا. افسردگی، که در اغلب موارد به عنوان مسبب اصلی خودکشی از آن یاد میشود، رابطهای بسیار نزدیک با افکار خودکشیگرا دارد اما معمولا با عمل خودکشی در ساعات یا آیندهای نزدیک همراه نیست.
با وجود تلاشهای بسیاری که برای کاهش آمار خودکشی انجام شده، ما شاهد افزایش پیوسته خودکشی در ایالات متحده از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۶ بودهایم.
بعد از کاهشی که در دهه ۹۰ شاهدش بودیم، آمار خودکشی به سختی با صدسال پیش برابری میکند. با خودکشی افراد برجسته همانند کیت اسپید و بازیگر تلویزیون آنتونی بوردو، به این مسئله توجه بیشتری شده است.
نظریههای حال حاضر اشاره به عواملی میکنند که تفکر خودکشیگرا را به عملی کردن آن منتهی میکند؛ مثلا احساس اضافی بودن در جمع و کنار آمدن با دردهای فیزیکی زیاد و ناامیدی. نقش اسمارتفون در افکار خودکشی گرا چیست؟
تحقیقات هنوز نمیتوانند برای برخی از افراد علائم خودکشی را پیشبینی کنند. روانشناس و محقق، دیوید کلونسکی، میگوید: «همین مسئله، ارتباط با دوستان و روانشناسان را هنگام افکار خودکشیگرا در طولانی مدت، حائز اهمیت میکند.» حالا باوجود برنامههای آنلاین ایجاد شده، متخصصان بالینی باید مراقب باشند و افرادی را که در معرض عمل خودکشی هستند، به سرعت تشخیص دهند.
تحقیقاتی در سال ۲۰۰۹ نشان داد که این نوع افکار معمولا میان کسانی که قبلا مرتکب خودکشی شدهاند بیشتر است؛ و گاهی شاید با این افکار لحظه به لحظه دست و پنجه نرم میکنند اما موفق به عملی کردن افکارشان نمیشوند.
گروهی از روانشناسان با مدیریت ایوان کلیمن، آمارگیری لحظهای و آنلاین را به حدی جلوتر بردهاند. این محققان ۵۱ بزرگسال را از وبسایتهای مربوط به خودکشی و ۳۲ بزرگسال را از کلینیک بوستون انتخاب کردهاند. داوطلبان موبایلی را با خود داشتند که به واسطهی آن در طی هشت ساعت، چهاربار به میزان میلشان برای خودکشی امتیاز میداد. گروه اول جوابشان ۲۸ روز میل متوالی بود و گروه دوم که تحت نظر روانشناس و یا روانپزشک بودهاند، چیزی حدود یک الی دو هفته را گزارش دادهاند.
تکنولوژی آمارگیری، پنج الگوی میل خودکشی مشترک در میان این دو گروه یافت کرده است
در میان افرادی که سال گذشته تلاش بر خودکشی داشتهاند، میلشان با توجه به امتیاز خودشان پنج الگو را دنبال کرده است:
تقریبا ثابت (آبی)، میلی کم اما با تفاوت بسیار (زرد)، میل متوسط با تغییرات بالا (سبز)، میل بالا با تغییر کم (قرمز) و میل بالا با تغییر بسیار (نارنجی).
بعضی افراد گزارش کردهاند که معمولا افکار خودکشیشان هنگامی که کمتر بوده، در طی روز با نوساناتی همراه شده است.
در میان کسانی که سال گذشته قصد خودکشی داشتهاند، میلشان یک ماه پیش از انجام این آزمایش افزایش پیدا کرده اما نوسانات کمی داشته است. اما چنین چیزی درباره بیماران کلینیکی دیده نشده، احتمالا به این خاطر که بلافاصله پس از اقدام خودکشیشان به کلینیک منقل شدند. با مطالعه افرادی که در کلینیک به سر میبرند، ممکن است بتوانیم ارتباطی میان آنانی که فقط افکار خودکشیگرا داشتهاند و آنانی که تازه اقدام به خودکشی کردهاند پیدا کنیم.
روانشناس دانشگاه هاروارد، ایوان کلیمن، در حال انجام آزمایشی مشابه است که شامل دو گروه ۳۰۰ نفره از بزرگسالان و نوجوانانی میباشد که قبلترها تلاش بر خودکشی داشتهاند. این گروه ۶ ماه پس از مرخصیشان از کلینیک مورد بررسی قرار خواهند گرفت. داوطلبان باید به سوالاتی که در موبایلشان پرسیده میشود پاسخ بدهند و هنگام خواب سنسورهایی را متصل کنند که چرخه افکارشان را رسم میکند.
کلیمن میگوید: «برخی افراد متوجه پریشانی خود در لحظه نیستند و درنتیجه ما احتیاج داریم که آن پریشانی را با راههایی به غیر از خود اظهاری فرد تشخیص دهیم.»
کلونسکی اضافه میکند که با مطالعه این افراد، متخصصان میتوانند به بیمار کمک کنند تا پریشانی فیزیکی خود را عاملی برای پریشانی روانی بداند و آن را نادیده نگیرد تا در هنگام ضرورت به پرشک مراجعه کند.
طرحی پیشنهادی عنوان میکند که حداقل دو نوع تفکر خودکشیگرا داریم که یکی از آنها بیتحرکی در هنگام پریشان حالی است؛ این نوع به مطالعه بیشتری نیاز دارد. روانپزشک ماریا اوکوندو میگوید که دلیلش شاید به استرسهای ناشی از تجاوز در کودکی یا ضربههای روانی قدیمیتر برمیگردد یا اینکه افسردگی مداوم و طولانی مدت سبب خستگی فرد شده و باعث ارتکاب خودشکی شده است. اوکوندو و همکارانش این طرز تفکر را در میان ۶.۷۰۰ نفر نوجوان دانشگاهی در ایلات متحده کشف کردهاند. با توجه به پنج الگوی ایجاد شده، استرس یا نبود آن، نقش بزرگی در تمام افراد مایل خودکشی داشته است.
اما جدا از کمکهایی که تکنولوژی آمارگیری آنلاین به ما در جلوگیری و اطلاع از افراد در فکر خودکشی کرده است، نتیجه به دست آمده تنها در صورتی کارآمد و ممکن است که افراد سوالات تستهای روانشناسی را بهطور دائم پاسخ دهند.
کاترین گلن، روانشناس دانشگاه راچستر نیویورک، میگوید: «به ویژه در دوران جوانی، بسیار دشوار است که بگوییم چه مقدار این دسته از افراد درگیر افکار این چنینی هستند.» او اضافه میکند: «پیش آمده که بعضی از نوجوانان وقتی از کلینیک مرخص شدند، چند روز پیش از اقدام خودکشی دیگرشان، برای اینکه از نو به کلینیک بازنگردند، آفلاین ماندهاند. خودکشی مسئله بسیار پیچیدهای برای مطالعه است.»