در این مقاله قصد داریم تا به داستان بسیار زیبای سری هورایزن بپردازیم و ایلوی را در ماجراجوییهایش در دنیای پساآخرالزمانی دنبال کنیم.
هورایزن زیرو داون یک بازی ویدئویی در سبک نقشآفرینی اکشن و جهانباز است که توسط شرکت گوریلا گیمز توسعه یافته و بهوسیلهٔ سونی اینتراکتیو انترتینمنت در فوریه و مارس ۲۰۱۷ برای کنسول پلیاستیشن ۴ منتشر شدهاست. در ۱۰ مارس ۲۰۲۰ نسخه مایکروسافت ویندوز بازی برای تابستان همان سال تأیید شد، و در تاریخ ۷ اوت ۲۰۲۰ در دسترس قرار گرفت.
شخصیت اصلی بازی دختری جوان به نام اِلوی است، یک شکارچی و تیراندازی ماهر که در جهانی پرجنب و جوش که ساکنین آن موجودات مکانیکی مرموزی بهشمار میروند، به کاوش میپردازد. این بازی در اولین نسخه از خود توانست مخاطبان بسیار و همچنین نقدهای بسیار مثبتی کسب کند و حال که زمان عرضه نسخه جدید آن رسیده است شاید بهتر باشد که مروری کامل بر داستانش داسته باشیم.
Faro Automated Solutions
در هورایزن تا میانه قرن 21 انسانها به پیشرفتهای بسیاری در زمینههای مختلف، به ویژه رباتیک، هوش مصنوعی و برنامهنویسی رسیده بودند. ساخت هوشمصنوعی حقیقی (هوشی مصنوعی که بتواند مانند انسانها تفکر کند، خلاقیت داشته باشد و راهحال ارائه دهد) از سال 2044 تحقق یافته بود اما به صورت عمومی در سال 2055 رونمایی شده و تا آن زمان ارتش آمریکا تقریبا به طور کامل اتوماتیک شده بود.
با این که بسیاری از شرکتهای رباتیک و تجهیزات نظامی تلاش زیادی کردند که بتوانند با ارتش آمریکا قرارداد ببندند، Faro Automated Solutions (FAS) که توسط Ted Faro اداره میشد توانست صنعت را به کل در دست خود گرفت.
Faro Automated Solutions توسط تد فارو در سال 2033 تأسیس شد. در سالهای اولیه فعالیت، این شرکت با خطوط محبوب سرویسدهندههای شخصی و رباتهای محافظ موفق بود، اما تحتالشعاع غولهای صنعتی آن زمان مانند جنرال سنتتیک و RECorp قرار گرفت. در طول بحران آب و هوایی دهه 2040، FAS با معرفی رباتهای سبز و تلاشهای پاکسازی و سمزدایی محیطزیست به رهبری دکتر الیزابت سوبک، موفقیت اصلی خود را به دست آورد. تا سال 2049، FAS به طور گستردهای برای حل بحران آب و هوا شناخته شد و با ارزش بازار بیش از 23 تریلیون دلار به ثروتمندترین شرکت جهان هورایزن تبدیل شد.
اما در پایان دهه 2040 در دنیای هورایزن، فارو تصمیم گرفت تمرکز شرکت را از رباتیک سبز به مجتمعی صنعتی- نظامی تغییر دهد. او شعبه دفاع نظامی FAS را افتتاح کرد و عملاً FAS را به یک پیمانکار نظامی تبدیل کرد. اوج موفقیت این شرکت، توسعه خط رباتهای رزمی Chariot بود که خود تد فارو توسعه آن را نظارت میکرد. این رباتها بهصورت گروهی و شبیه به برخی حشرات عمل میکردند. تغییر موضع شرکت باعث شد تا دکتر سوبک FAS را ترک کرده و Miriam Technologies را تأسیس کند. تا سال 2055، FAS شصتویک درصد از سهم بازار پلتفرمهای نظامی خودکار را کنترل میکرد و با 353 کشور، سازمانهای فرادولتی و نهادهای شرکتی قرارداد داشت.
رباتهای Chariot
این خط تولید رباتها بودند که شرکت FAS را به موفقیتهای بسیارش رساندند. دلیل آن نیز تعدادی خصوصیت کلیدی بود که آنها را از دیگرا متفاوت میکرد.
- هوش مصنوعی این رباتها به آنها اجازه میدهد تا ساختارهای خود را درک کنند و خود و دیگران را تعمیر و بازسازی کنند. همچنین قادر بودند تا تکثیر شوند و رباتهایی مانند خود تولید کنند.
- این رباتها میتوانستند تا در صورت نبود دسترسی منابع سوخت معمول، مواد آلی را به سوخت تبدیل کنند. درواقع این رباتها این توانایی را داشتند تا سوخت خود را از هر بافت و موجود زندهای که اطرافشان بود تامین کنند.
- رباتهای Chariot میتوانند فوراً کنترل هر سختافزار نظامی خودکار دشمن را با هک کردن پردازندههایشان در دست بگیرند.
- سیستمعامل رباتها با استفاده از یک پروتکل رمزگذاری معروف به شکل موجهای درهم پیچیده با نام Polyphasic از هک ایمن بود. شکستن این پروتکل به قدری دشوار بود که یک ابر رایانه برای شکستن مجموعه کدی که از آن استفاده میکرد به 50 سال زمان نیاز داشت. علاوه بر این، همانطور که توسط تد فارو اجباری شده بود، در کدگذاری این سیستمعامل هرگونه درگاه پشتی حذف میشد و دسترسی از راه دور به برنامهنویسی رباتها را غیرممکن میکرد.
این رباتها به سه نوع کلی داشتند که در ادامه آنها را معرفی میکنیم:
FAS-ACA3 Scarab
این مدلها سریعترین رباتهای Chariot بودند که میتوانستند به سرعت در انواع زمینها حرکت کنند. مجهز به یک دم عقربمانند است که میتوانست برای تعمیر خود، تعمیر واحدهای دیگر و به عنوان یک سلاح تهاجمی استفاده شود.
FAS-FSP5 Khopesh
آنها بزرگتر و کندتر از اسکارابها بودند اما یک اسلحهخانه متحرک محسوب میشدند که بسیار مقاوم و ویرانگر بودند.
FAS-BOR7 Horus
از نظر اندازه بسیار عظیم بودند به طوری که روی یکی از شاخکهای آنها میتوان به راحتی راه رفت. آنها قادر به خزیدن بر فراز کوهها و تکثیرگرهای اصلی اعضای جدید بوده که قادر به تولید اسکارابها، خوپشها و واحدهای اضافی هوروس بودند. در حالی که به طور کامل قادر به سوختگیری با استفاده از تبدیل بافتزندهاند، روش عملیاتی استاندارد شامل واحدهای Khopesh و Scarab بود که زیستتوده را برای Horuses تامین میکردند. در جنگ، اندازه آنها باعث میشد که با شاخکهای متهمانند خود به استحکامات نفوذ کنند.
طاعون فارو
تد فارو: اگر FAS به یک قرنونیم محتوای علمی تخیلی توجه میکرد از آنچه در ادامه اتفاق افتاد جلوگیری میشد.
در اکتبر 2064 در جهان هورایزن یکی از گروههای Chariot با باگ و گلیچ مواجه و از کنترل خارج شد. نتایج این اتفاق به صورت فوری پیدا نبود و تد فارو برای روابط بینالمللی خود سعی کرد تا این موضوع را پنهان کند. این شروع اتفاقاتی بود که به طاعون فارو معروف شد.
بدون وجود کنترل و درگاه پشتی برای ورود، راهی برای ورود به سیستم رباتها و بازپسگیری آنها وجود نداشت. این گروه Chariot تا حدی دارای خودآگاهی شده و تنها یک هدف که بقا و تکثیر بود را پیدا کرده بودند.
آنها در حال از بین بردن تمام بافتهای زنده و تبدیل آن به سوخت بودند و به سرعت تکثیر میشدند. پس از یک ماه تد با دکتر الیزابت سوبک تماس گرفت به این امید که بتواند جلوی ارتش رباتها را بگیرد. الیزابت پس از بررسیهایش وحشتزده و متوجه شد که این طاعون همین اکنون نیز شرایط وخیمی پیدا کرده است و نمیتوان جلویش را گرفت. نه تنها انسانها بلکه تمام حیات بر روی زمین از بین خواهد رفت.
الیزابت یافتههای خود را نزد دولت آمریکا برد و آنها را با حد وخیم بودن شرایط روبهرو کرد. این ارتش از تمام سلاحهای مکانیزه یا غیر مکانیزه در دست انسانها پیشرفتهتر بود. حتی با تغییر رویکرد FAS و ساخت سلاحها جدید برای مقابله با آنها نمیتواند چندصد Horus در سراسر زمین برای مقابله و نابودی ارتشهای انسان کافی بود.
با این حال بزرگترین آسیب از سمت این رباتها از طریق تبدیل کننده زیستبوم به سوخت وارد میشد که به تکثیر آنها سرعت بسیاری میبخشید. این روش دیگر در شرایط اضطراری استفاده نمیشد و به رویکرد اصلی این رباتها تبدیل شده بود.
راهی برای مقابله با آنها وجود نداشت. خاموش کردن آنها به اجبار و از طریق هک حتی با استفاده از تمام ابرکامپیوترهای جهان هورایزن، صدها سال زمان میبرد. روزی که تمام حیات و زیستبوم بر روی سیاره زمین از بین میرفت که روز صفر نامگذاری شده بود تا 16 ماه دیگر فرا میرسید.
بنا کردن جوامعی در اعماق اقیانوس یا ایستگاههای فضایی نیز ممکن نبود چرا که این رباتها به اقیانوس نیز دسترسی داشته و حتی اگر ایستگاههای فضایی را مورد هدف قرار نمیدادند، منابع کافی برای سالیان وجود نداشت.
با این حال سفینه ادیسی که یک کلونی بزرگ از انسانها بود لانچ شد اما بعدهها گزارش نابودی آن طی یک حادثه هنگام خروج از منظومه شمسی گزارش شد. تنها امید بشریت پروژه سحر صفر (Project Zero Dawn) بود. پروژهای فوق سری که توسط دکتر سوبک رهبری، توسط FAS حمایت مالی و توسط دولتهای جهان هورایزن پشتیبانی میشد. همینطور که این پروژه در حال انجام بود یک ارتش جهانی و تمام سیارهای برای مقابله با این رباتها به وجود آمد که عملیات پیروزی پایدار نام داشت.
این عملیات نه تنها تمام ارتشهای دولتهای جهان هورایزن، بلکه شهروندان نیز دعوت نمود که سلاح به دست بگیرند و با رباتها مبارزه کنند. با این حال هدف این عملیات هرگز شکست دادن رباتها نبود و تنها قرار بود پیروزی آنها را به تاخیر بیاندازد تا زمانی که Zero Dawn که گفته شده بود یه ابرسلاح برای نجات همگان است کامل شود.
پروژه Zero Dawn
این پروژه در هورایزن برای ساخت یک ابرسلاح نبوده و قرار هم نبود که کسی را نجات دهد. این دروغ توسط دولتها به مردم گفته شد تا تسلیم نشوند و به مبارزه با رباتها ادامه دهند. این پروژه اما امیدی برای آینده بود.
هدف این پروژه ساخت یک سیستم تمام هوشمند به رهبری هوش مصنوعی به نام گایا بود که وظیفه داشت تا طی صدها سال شرایط زمین را برای زندگی، باری دیگر مهیا سازد و دوباره آن را به وجود آورد. باهوشترین افراد از سراسر جهان هورایزن گردآوری شدند تا این ابرپروژه را تکمیل سازند. رهبران هر بخش با نام آلفا و زیردستان آنها با بتا و گاما شناخته میشدند.
GAIA هوش مصنوعی قدرتمندی بود که الیزابت سوبک و بقیه اعضای تیمش برای Project Zero Dawn ایجاد کردند. علیرغم اینکه GAIA یک موجودیت مجازی بود، نقش مهمی در هورایزن ایفا کرد و اساساً زندگی را از طریق یک سیستم پیچیده زمینسازی بهوجود آورد. برای انجام این کار، GAIA از 9 عملکرد فرعی استفاده کرد که هر یک نقش کلیدی در بذرکاری مجدد زمین داشتند.
اگرچه سیستمهای هوش مصنوعی در حین ایجاد مجزا نبودند، اما عملکردهای فرعی GAIA برنامههایی پیچیده بوده که توسط برخی از باهوشترین شخصیتهای هورایزن شکل گرفته بودند. به این ترتیب، GAIA میتواند برای کمک به بازسازی زیستکره به این برنامههای فرعی تکیه کند. همچنین طراحی و ساخت تمام این سازهها و بخشها در زمان باقی ممکن نبود و قرار بود تا گایا و دیگر بخشهایش ساخت آنها را تمام کنند. در ادامه به معرفی این بخشها خواهیم پرداخت.
MINERVA
MINERVA زیرمجموعهای بود که وظیفه شکستن کدهای غیرفعالسازی را داشت تا GAIA میتوانست از آنها برای مهار طاعون فارو استفاده کند. این نام از الهه رومی که حامی جنگ استراتژیک و خرد بود گرفته شده است. توسعهدهنده اصلی یا آلفایی که وظیفه طراحی MINERVA را داشت Ayomide Okilo، یک کاپیتان نظامی ماهر در رمزگشایی بود. اگرچه شواهد قطعی در این مورد وجود ندارد، اما در اطلاعات موجود در Zero Dawn Facility به او اشاره شده است.
پس از روز صفر، MINERVA شروع به رمزگشایی کدهای غیرفعالسازی ماشینهای Chariot کرد. به گفته سوبک، با توجه به پیچیدگی شدید پروتکلهای امنیتی رباتها، تکمیل این فرآیند احتمالاً نیم قرن طول میکشید. هنگامی که MINERVA کدهای غیرفعال را نهایی کرد، سیستم برجهای انتقال را در روی سطح زمین ساخت و کدها را برای متوقف کردن طاعون فارو پخش کرد. سایر برنامههای فرعی GAIA تا زمانی که با طاعون فارو مقابله نمیشد، نمی توانستند کار کنند، که یعنی نقش MINERVA بسیار مهم بود.
HEPHAESTUS
HEPHAESTUS زیربرنامهای با مسئولیت ساخت رباتهایی بود که هدف پروژه Zero Dawn را تحقق میبخشیدند. این نام از خدای یونانی آهنگرها و فلزکاری گرفته شده است. آلفای مسئول ایجاد HEPHAESTUS، Margo Shĕn، کارمند سابق FAS و کارشناس میدانی در رباتیک بود. او همچنین احتمالاً جوانترین آلفا با حدود 30 سال سن است.
کار اصلی HEPHAESTUS ایجاد ماشین آلات، پیرو دستورالعملهای GAIA بود. این شامل دکلهای انتقال اطلاعات مورد نیاز MINERVA میشود. همچنین برای سایر ماشینهای پیچیدهتر، HEPHAESTUS چندین تأسیسات زیرزمینی به نام Cauldron ایجاد کرد. این سازهها به طور خاص برای ساخت رباتهای زمینساز GAIA ساخته شدهاند که در ادامه زیستکره را پاکسازی و بازسازی میکنند. طراحی این ماشینها به کمک GAIA، AETHER و POSEIDON انجام میشوند.
AETHER و POSEIDON
AETHER و POSEIDON دو برنامه فرعی هستند که به ترتیب وظیفه تصفیه هوا و آب را بر عهده دارند. AETHER از روی خدای دیگر یونانی که آسمان روشن را به تصویر میکشد نامگذاری شده، در حالی که POSEIDON از خدای یونانی دریا گرفته شده است. آلفاهای اختصاص داده شده به آنها ناشناختهاند زیرا Aloy هرگز با هیچ اطلاعاتی روبهرو نمیشود که نام آنها را ذکر کند.
پس از قرنها ویرانی ناشی از طاعون فارو، AETHER و POSEIDON دوباره هوا و آب را تصفیه کردند تا زندگی دوباره شکوفا شود. بر اساس وقایع Horizon Zero Dawn، به نظر میرسد که این توابع فرعی در میان 9 مورد موفقترین بودهاند، زیرا زمین بار دیگر هوا و آب تمیز دارد. در ارائه Sobeck در Project Zero Dawn، همچنین مشخص شد که Snapmaws و Stormbirds که دو نوع از رباتها هستند در فرآیند سمزدایی نقش داشتهاند.
ARTEMIS و DEMETER
ARTEMIS و DEMETER نیز زیرمجموعههایی هستند که برای پر کردن مجدد زمین با حیات گیاهی و حیوانی پس از آن که محیط زیست بتواند آنها را حفظ کند ساخته شدهاند. نام آرتمیس از نام الهه یونانی حیوانات وحشی و شکار گرفته شده است. همچنین DEMETER به نام الهه یونانی کشاورزی نامگذاری شده است. ARTEMIS توسط چارلز رونسون، متخصص در اکولوژی اداره میشد. اطلاعات بسیار کمتری در مورد آلفای DEMETER وجود دارد، با این حال، تنها اشاره به او در دفتر خاطرات سوبک است. نام او نائوتو است و میل زیادی به شعر دارد.
هنگامی که زمین پاکسازی شد، ARTEMIS و DEMETER از ذخایر بذر و زیگوتهای حیوانی نگهداری شده در سرما برای احیای حیات در زمین استفاده کردند. ARTEMIS با انتشار آنچه که رونسون از آن به عنوان “جانداران پیشگام” یاد کرد، میکروارگانیسمها، حشرات، و سایر حیوانات نسبتا کوچک و معمولی شروع کرد. به نظر نمیرسد DEMETER محدودیتهای مشابهی داشته باشد، زیرا جهان هورایزن در بافت گیاهی بسیار متنوعتر به نظر میرسد.
ELEUTHIA
ELEUTHIA زیربرنامهای بود که مسئول تولید نسل جدیدی از انسانها محسوب میشود. این نام از الهه یونانی زایمان گرفته شده است. آلفایی که به ایجاد آن اختصاص داده شد، پاتریک بروچارد-کلین بود، که یکی از نویسندگان توافقنامه رالی در سال 2048 بود، توافقی خیالی در مورد مهندسی ژنتیک انسان. در معرفی بروشارد-کلاین از ELEUTHIA، او تأکید میکند که وظیفه آنها اصلاح ژنوم انسان نیست، بلکه حفظ آن است.
با پاکسازی زمین و بار دیگر پر شدن آن از حیات، ELEUTHIA از تأسیسات Cradle که در آن زیگوتهای یخزده نگهداری میشد، استفاده کرد. ELEUTHIA این زیگوتهای انسانی را با استفاده از رحم مصنوعی و همچنین کمک سرویسدهندههای رباتی که میتوانند از کودکان در مراحل اولیه رشد مراقبت کنند، پرورش داد. هنگامی که انسان های جدید به اندازه کافی رشد کردند، GAIA با کمک آپولو شروع به آموزش دنیای خارج هورایزن به آنها میکند. با این حال، این بخش هرگز اتفاق نمیافتد.
APOLLO
APOLLO برنامهای فرعی بود که وظیفه داشت دانش دنیای قدیم را حفظ کند و سپس آن را به نسل تازه متولد شده ELEUTHIA منتقل کند. این نام از خدای یونانی خورشید و حامی حقیقت گرفته شده است. آلفای مسئول جمعآوری آرشیو آپولو، ثمینا عباجی، مدیر سابق مؤسسه بینالمللی جمعآوری خاطره واقع در تهران و متخصص میراث فرهنگی بود.
هنگامی که زندگی انسان در گهوارههای ELEUTHIA شروع به شکوفایی کرد، وظیفه آپولو این است که دانش نسلهای گذشته را به آنها منتقل کند. به گفته عباجی، این اطلاعات به شکل بازی ارائه میشوند و هرچه انسانها بیشتر یاد بگیرند، بیشتر میتوانند در آرشیو آپولو پیشرفت کنند. در ادامه خواهیم پرداخت که چرا آپولو نتوانسته است تا وظیفه خود را به ثمر برساند.
HADES
در نهایت، HADES زیرمجموعهای است که به عنوان پروتکل ایمن انقراض GAIA کار میکند.HADES که به نام خدای یونانی جهان مردگان نامگذاری شده بود، توسط تراویس تیت رهبری میشد. اگرچه اطلاعات زیادی در زمینه سابقه حرفهای او وجود ندارد، اما تیت با FBI ارتباط داشت و احتمالاً یک متخصص فناوری بود. به نظر میرسد او قبل از طاعون فارو نیز با سوبک ارتباط داشته است.
به بیان ساده، وظیفه HADES این بود که تمام کارهایی را که GAIA و بقیه توابع زیرمجموعه انجام میدادند را در صورت نیاز معکوس کند. بنابراین، تنها زمانی مورد نیاز است که GAIA تصمیم بگیرد نیاز به شروع دوباره وجود دارد. ساخت این زیرمجموعه به خواست خود گایا انجام شد چراکه احساس میکرد ممکن است آمادگی کامل را نداشته باشد و در صورت ایجاد خطا راه بازگشتی وجود داشته باشد.
پایان پروژه
درنهایت با فدا شدن تقریبا تمام بشریت پروژه به اتمام رسید. بدون آنها انقراض خیلی زودتر فرامیرسید. پس اتمام کلیات پروژه به بتا و گاما این فرصت داده شد تا در یک پناهگاه که برای یک قرن منابع داشت زندگی کنند. بسیاری تصمیم به خودکشی گرفتند اما برخی این در آن زندگی خود را گذراندند.
آلفاها اما برای اتمام پروژه داخل مقر گایا باقی ماندند و در نهایت نیز جزئیات آن را تکمیل نمودند. در این مدت سوبک برای آخرین بار فداکاری و نوعدوستی خود را نشان داد و جان خود را فدای همنوعان خود، آلفاها و Zero Dawn کرد.
مدتی پس از مهروموم شدن GAIA Prime، تیم، کار بر روی GAIA و عملکردهای تابع آن را تکمیل کرد. با این حال، مدت کوتاهی پس از آن، یکی از مهرومومهای مقر GAIA دچار مشکل شد و ورودی آن از حداکثر درز 2 میلیمتری لازم برای جلوگیری از نشت انرژی قابل تشخیص بیشتر باز ماند. در صورت شناسایی، طاعون فارو به تأسیسات حمله کرده و آنها را نابود میکردند و هرگونه شانسی برای برقراری مجدد حیات در سیاره را از بین میبرد. با این حال، مهر و موم را فقط میتوان به صورت دستی از خارج از مرکز تعمیر کرد و هرکسی که به بیرون میرفت برای همیشه از آن خارج میشد.
در حالی که آلفاها بر سر اینکه چه کسی برود بحث میکردند، سوبک لباس محیطی مهروموم شده و مستقلی را که اکنون برای زنده ماندن در فضای باز ضروری بود، پوشید و پایگاه را مهروموم کرد. هنگامی که او از طریق هولوگرام با آلفاها تماس گرفت تا به آنها اطلاع دهد، آنها از او درخواست کردند که به آنها اجازه دهد راهی برای بازگرداندن او به داخل پیدا کنند. به دلیل نزدیکی ارتش رباتها، او نپذیرفت و برای آنها و Zero Dawn بیشتر از زندگی خود ارزش قائل شد. او از آنها خواست که مراقب یکدیگر باشند و این که میخواهد به خانه برود. با خداحافظی آنها، او به تماس پایان داد.
حال که Zero Dawn حفاظت شده بود، Sobeck همان کاری که به آلفاها گفته بود انجام داد. او با رسیدن به بقایای خانه دوران کودکیاش، روی نیمکتی نشست و مدتی بعد به آرامی جان خود را از دست داد، احتمالاً زمانی که عملکردهای لباس مخصوصش در نهایت از کار افتاد.
پس از آن که آلفا کارهای نهایی را تمام کردند ناگهان با مشکلی جدید و جدیتر مواجه شدند. آپولو از کار افتاده بود. همگی وارد اتاق جلسه شدند تا شرایط را بررسی کنند. در این هنگام تد فارو که خود یک آلفا بود با آنها تماس گرفت. تد به آنها گفت که درواقع او بوده است که ماهواره آپولو را از مدار خارج کرده است.
او گفت که دانش درواقع طاعون است و نباید آنها را به نسل بعد منتقل کرد تا بلکه آنها اشتباهاتشان را تکرار نکنند. در حالی که آلفاها بر سر او فریاد میزدند فارو تمام هوای داخل اتاق را تخلیه کرد و همه آنها را به قتل رساند تا نتوانند آپولو را بازگردانند. یکی از دلایل دیگر این کارش آن بود که نمیخواست آیندگان او را به عنوان مقصر تمام اتفاقاتی که افتاد بشناسند.
آغاز تازه در جهان هورایزن
در دنیای هورایزن Minerva، هوش مصنوعی که روی کدی برای خاموش کردن رباتها کار میکند، سرانجام پس از 50 سال رمزگشایی آن را شکست. کد از برج های بزرگ پخش میشود و رباتها غیرفعال میشوند. پس از این، هوش مصنوعیهای همکار صدها سال طول میکشد تا دوباره سیاره را قابل سکونت کنند و آن را با گیاهان و جانوران دوباره پر کنند.
سپس فرآیند بازآفرینی انسانها با هوش مصنوعی Eleuthia آغاز میشود که نوزادان کاملاً جدیدی را تولید میکند که توسط دستگاههای خودکار مجهز به تغذیه و پرورش بزرگ میشوند. این ماشینها تا حدی که میتوانند به بچهها آموزش میدهند، اما با از بین رفتن آرشیو آپولو از تمام دانش بشری، این دسته از انسانها تقریباً بدون هیچ دانشی بزرگ میشوند. در نهایت، انسانها در دوران نوجوانی مواد غذایی خود را تمام میکنند و هوش مصنوعی آنها را مجبور میکند تا به دنیای گستردهتر بروند و خودشان را تامین کنند.
این افراد هیچ گونه آگاهی از گذشته بشریت ندارند و بنابراین به دنیای گستردهتر هورایزن میروند و باید دریابند که چگونه زنده بمانند. خوشبختانه، آنها یاد میگیرند که شکار کنند و لباسهای اولیه را تهیه کنند. در نهایت به قبایل مختلف تقسیم میشوند.
در سال 3020 در جهان هورایزن، گایا یک سیگنال مرموز دریافت میکند که اساساً کنترل هوش مصنوعیهایی را که زیر نظر او خدمت میکنند – آپولو، پوزیدون، و بقیه را از او سلب میکند. این شامل هیدیس که برنامه ریزی شده است تا اساساً همه موجودات زنده را نابود کند و در صورت نیاز، Zero Dawn را دوباره شروع کند. همه 9 هوش مصنوعی اکنون آزاد و دارای احساسات هستند و همه چیز به سرعت پیچیده میشود.
هیدیس برای پیشبرد هدف خود و از بین بردن حیات روی زمین، میخواهد برنامههای زمینسازی را کنترل کند تا همه چیز را از بین ببرد. با این حال گایا ایدههای دیگری دارد و در عوض تأسیسات Zero Dawn را منفجر میکند و خود و هر فناوری بالقوه خطرناکی را قربانی میکند تا هیدیس نتواند از آنها استفاده کند. با این حال هیدیس از این انفجار جان سالم به در میبرد.
ایلوی
داستان هورایزن را با نورا ادامه میدهیم. قبیله نورا، قبیلهای است که برای خانواده و وفاداری بیش از هر چیز ارزش قائل است و بر پایه چیزی ساخته شده است که آنها آن را مادر مطلق مینامند. مادر مطلق در واقع درب مهروموم شده یکی از پایگاههای Zero Dawn است. مکانی که نژاد جدید انسانها در آن ایجاد شدهاند. با این حال، نوراها هیچ یک از اینها را نمیدانند. آنها فقط آن را به عنوان یک الهه میپرستند.
آنها نمیدانند که گایا – قبل از اینکه خودش را قربانی کند – آخرین نقشهاش را برای نجات زندگی روی زمین از هیدیس اجرا میکند. او به هوشمصنوعی گهواره دستور میدهد تا الیزابت سوبک را شبیهسازی کند. از نظر تئوری، این کلون یک فرد باهوش برای کشف مسائل و همچنین قادر به دسترسی به تمام پایگاههای قدیمی Zero Dawn است، زیرا DNA او با دیانای این دانشمند مطابقت دارد. کلون متولد میشود و نوزاد تازه متولد شده بیرون دربی که نوراها پرستش میکنند قرار میگیرد.
نوراها این کودک را پیدا میکنند و تصمیم می گیرند که “راست” را مسئول بزرگ کردن او کنند و او را از محدوده قبیله خارج کند چراکه باور دارند او نفرین شده است. راست برای قبیله نورا به عنوان تبعیدی شناخته میشود. همچنین رهبران نورا به هیچ کس دلیل تبعید ایلوی را نمیگویند، حتی به راست.
ایلوی در دوران کودکی فقط میتوانست با راست هم صحبت شود زیر هیچ کس نمیتوانست با تبعید شدهها صحبت کند. یک روز ایلوی به صورت تصادفی داخل یکی از پناهگاههای انسانهای کهن میافتدو آنجا ایلوی یک گجت کوچک به نام فوکوس را پیدا میکند. این وسیله به او اجازه میدهد تا تحلیل خوبی از اجسام دور و برش را ببیند. همچنین بتواند با ابزار انسانهای کهن ارتباط برقرار کند.
ایلوی بعدهها از بدرفتاری مردم به تنگ میآید و از راست میپرسد که چرا تبعید شده است و چگونه میتواند حقیقت را بفهمد. پس از اصرارهای فراوان راست به او میگوید که یک مسابقه سالانه در قبیله نورا وجود دارد که رهبران به برنده آن هرچه تقاضا کند میدهند.
ایلوی تصمیم میگیرد در این مسابقه شرکت کند و از آن پس زندگی خود را صرف آموزش و تمرین با راست میکند. سالها بعد ایلوی بالغ برای اولین بار وارد شهر و همچنین مسابقه میشود. در شهر او فردی را میبیند که از فوکوس استفاده میکند اما قبل از آن که بتواند با او صحبت کند فرار میکند. در شهر ایلوی همچنین با ارند آشنا میشود. ارند از طرف قبیله کارجا که حال رهبری جدید داشت برای صلح آمده بود. ابتدا اما باید قبیلههای مهم هورایزن رو بشناسیم.
قبایل هورایزن
Carja: مسلماً به عنوان بزرگترین، توسعهیافتهترین و پیشرفتهترین قبیله در جهان هورایزن شناخته شده، کارجاها برای قرنها بر قبایل همسایه خود تسلط داشتهاند. پس از یک بحران اما آنها درگیر یک جنگ داخلی بر سر تاجوتخت شدند. این درگیری میان شاه ظالم و بیرحم آن دوران یعنی Jiran با فرزند خود یعنی Avad بود. در نهایت با پیروزی اواد راه و روش این قبیله تغییر کرد و از غارتگرها به حامیان صلح تبدیل شدند.
Shadow Carja: یک قبیله انشعابی در Horizon Zero Dawn بودند. Shadow Carja متشکل از Carjaهایی بود که با تمام وجود از جنگ جیران علیه سایر قبایل در منطقه تحت کنترل Shadow Carja حمایت میکردند. پس از اینکه آواد تاج و تخت را در دست گرفت و به خشونت پایان داد، این حامیان جیران از کارجا جدا شدند و نام خود را به Carja در سایه تغییر دادند.
Oseram: آنها به فلزکاران و صنعتگران عالی و به همین ترتیب، فولاد و سلاحهای قدرتمند خود شناخته شدهاند. آنها در مقایسه با سایر قبایل شناخته شده از نظر فناوری پیشرفتهتر هستند. پس از به تخت نشستن اواد، این قبیله وفاداری خود را به کارجا اعلام نمود.
Eclipse: یک فرقه نظامی مخفی در خدمت به هوش مصنوعی سرکش، HADES است. اعضای آن معتقد بودند HADES شیطان ماوراء طبیعی مذهب Carja است که به عنوان سایه مدفون شناخته میشود. این یک فریب عمدی توسط HADES بود. HADES از Eclipse برای فعال کردن مجدد طاعون فارو استفاده کرد تا تمام زندگی را از بین ببرد. درواقع هیدیس که از انفجار گایاپرایم جان سالم به در برده بود بعدهها این گروه را فریب داد و در عوض کمک به آنها تجهیزات نظامی بسیاری داد.
سپس ایلوی وارد مسابقات شد و در نهایت توانست که برنده شود. قبل از این که مدال خود را دریافت کند به آنها توسط کروه Eclipse حمله میشود. آنها برای به قتل رساندن ایلوی آمده بودند زیرا هیدیس از طریق فوکوس آن فرد غریبه، متوجه شده بود که ایلوی یک تهدید محسوب میشود چراکه DNA الیزابت سوبک را دارد.
پس از مبارزه با افراد این گروه بسیاری جان خود را از دست میدهند. راست نیز در لحظات آخر برای نجات ایلوی جان خود را از دست میدهد. زمانی که ایلوی به هوش میآید خود را داخل یک غار پیدا میکند. رهبران نورا راز تولد او را تا جایی که میدانند میگویند، این موضوع که روزی ایلوی را در کنار درگاه مقدسی که میپرستند پیدا میکنند.
ایلوی سپس راهی سفر میشود تا دلیل حمله Eclipse را متوجه شود. در راه او با افراد بسیاری آشنا و دوست میشود. او باری دیگر با ارند در شهر مریدین که برای کارجا است روبهرو میشود. ارند به او در یافتن آن فرد غریبه کمک میکند.
ایلوی رد Eclipse را دنبال میکند و در راه حقایق بسیاری را در مورد انسانهای کهن و همچنین هیدیس متوجه میشود. در مسیر او با Sylens آشنا میشود. سایلنس غریبهای بوده که با فوکوس ایلوی تماس گرفت و به او پیشنهاد کمک داد. در ادامه ایلوی در تمامی قدمهایش با سایلنس در تماس بود.
ایلوی به گشتوگذار و تحقیقات خود در سرزمینهای ناشناخته ادامه میدهد و داستان طاعون فارو، پروژه Zero Dawn و داستان تولد خود آشنا میشود. او میفهمد که رباتهایی که تاکنون با آنها میجنگید درواقع برای پاکسازی زمین به وجود آمدهاند و از زمانی که گایا از بین رفت از کنترل خارج شدند، دقیقا از زمان تولد او. و چون از زمان تولد او رباتها به انسانها حمله میکردند قبیلهاش او را نفرین شده خواند. در نهایت آخرین راز بازی در مورد ساینس نیز توسط خود او برملا میشود.
سایلنس میگوید که او یک فوکوس به شدت آسیب دیده را در یک خرابه باستانی کشف کرد. پس از گذراندن هفتهها برای تعمیر آن، Sylens سیگنال ضعیفی را تشخیص داد. او که کنجکاو بود، سیگنال را دنبال کرد و به جنگلهای جواهر رفت، جایی که یک تیتان مدفون و متلاشی شده حاوی AI HADES فاسد را پیدا کرد.
سیلنس HADES را تا حدی تعمیر کرد که بتواند صحبت کند، و بنابراین قراردادی بین آنها منعقد شد: سیلنس در خدمت HADES قرار میگیرد و هر آنچه را که در مورد دنیای جدید هورایزن میداند به او میآموزد و در عوض، سایلنس در مورد بسیاری از رشتههای دانشگاهی، از جمله فیزیک، حساب دیفرانسیل و انتگرال، و علوم کامپیوتر از هیدیس یاد میگیرد.
جنگ داخلی آزادسازی Carja یک فرصت خوشایند برای Sylens بود. او ملاقاتی با کشیش اعظم باهاواس و کسترل هلیس، رهبران Shadow Carja ترتیب داد. سایلنس با معرفی HADES به عنوان سایه مدفون کارجا، Shadow Carja را گمراه کرد تا Eclipse را ایجاد کند، فرقهای برای خدمت به HADES و پس گرفتن مریدین، شهر قبیله کارجا. به دستور HADES، Sylens دهها فوکوس را برای ارتش Eclipse پیدا و تعمیر کرد و شروع به ایجاد یک شبکه Focus کرد.
با این که سایلنس هیچگاه به هیدیس اعتماد نکرد، هیچگاه نیز اعمال او را زیر سوال نبرد. این وضعیت اما تا جایی ادامه پیدا کرد که هیدیس شروع به فعال کردن دوباره رباتهای فارو کرد. از آن زمان سایلنس از گروهی که خود به وجود آورده بود جدا شد و سعی در پیدا کردن راهی برای شکست آن داشت.
سپس ایلوی در گایاپرایم وسیله لازم برای از کار انداختن هیدیس را پیدا کرد و همچنین متوجه شد که او به دنبال مریدین نیست و درواقع برج آنتن داخل آن را میخواهد تا سیگنال لازم برای فعال کردن تمام رباتهای سراسر زمین را ارسال کند.
ایلوی دوستانش در مریدین را آگاه میکنند و نبردی بزرگ بین ارتش هیدیس و کارجا در میگیرد. در نهایت نیز قبل از این که هیدیس سیگنال خود را ارسال کند ایلوی جلوی او را میگیرد. در آخر اما میبینیم که هیدیس از جسم فیزیکی خود جدا شده و فرار میکند و در نهایت وارد دستگاهی در دستان سالنس میشود. سایلنس نیز به او میگوید که چیزهای بسیار بیشتری برای یادگیری وجود دارد و به سمت یک Horus عظیم در کوهها میرود.
نظر شما در مورد داستان هورایزن چیست؟ آیا قصد تجربه نسخه بعدی آن را دارید؟ نظرات خود را با ما و دوستانتان در آیتیرسان به اشتراک بگذارید.
بسیار بازی بدی بود و تقریبا 30 دقیقه بازی کردم کلا حالم از همه بازیا بهم خورد. داستانی واقعا افتضاح و فقط محیط اول بازی جالب بود و دشمنان رباتیک بازی بسیار مسخره هستند. اصلا توصیه نمیشه. با تشکر