نمایشگاه الکامپ هر ساله در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران برگزار میشود. بر خلاف سالهای پیش، اینبار فصل تابستان میزبان الکامپ بود. معمولا این نمایشگاه با استقبال خوبی از سوی شرکتهای مطرح فناوری کشور مواجه نشده و بیش از همه اپراتورها و سرویسدهندههای اینترنتی سکان هدایت الکامپ را بر عهده میگیرند.
اگر امسال سری به الکامپ زده باشید، حتما عروسکها، دلقکها و هنرمندان زیادی را در نمایشگاه دیدهاید. ظاهرا این بخشهای حاشیهای و فان نمایشگاه برای مراجعه کنندگان جذابیت بیشتری داشته چرا که امسال بازار آنها از خود غرفهها هم داغتر بود. ما نیز تصمیم گرفتیم تا قید غرفهها را بزنیم و همسو با مردم، به تماشای بخش فان الکامپ بنشینم. در ادامه برخی از مهمترینهای آنها را میبینید:
فوتبالیستها
یکی از غرفهها توپ فوتبالی را به دو هنرمند داده بود تا آنها با زدن روپایی و انجام حرکات نمایشی با توپ، مجلس را گرم کنند!
آقای دلقک
فردین با پوشیدن لباسهای شاد، رنگ آمیزی صورتش و یک بینی اسفنجی، خودش را به شکل یک دلقک درآورده بود و برای این دلقک بازیهایش ارزش زیادی هم قائل بود.
ویروس بزرگ
این غرفه که کارش عرضه آنتیویروس بود، یک ویروس خیلی بزرگ را استخدام کرد تا با مردم خوش و بش کند و عکس یادگاری بیندازد. با همین ترفند دیگر ترسی از ویروسها نخواهید داشت.
نارنجی پوش
این آقا هم با موهای فرفری نارنجی، یک صورت سربی و عینک خاصش، حرفهای زیادی را برای گفتن داشت، اما کسی گوشش بدهکار نبود و همه در فکر انداختن سلفیهای متفاوت بودند…
تبدیل شوندگان
سری فیلمهای تبدیلشوندگان (ترنسفورمرز) با اینکه از لحاظ محتوا چیز خاصی برای ارایه نداشت اما کلی ایده جدید را راهی ذهنهای مردم کرد. تاجایی که ردپای آن به الکامپ هم رسید.
دماسبی
این آقای سربی با موهای دماسبی کار خاصی نمیکرد. تنها مثل یک مانکن به گوشهای از نمایشگاه زل زده بود؛ گویی که کشتیهایش غرق شده باشند…
هاچ!
زنبور عسل الکامپ، مدام از این سو به آن سو میرفت و همچون یک زنبور واقعی، خارج از سالنها پرسه میزد. گویا هوای گرم غرفهها طاقتش را طاق کرده بود.
پیک موتوری
یکی از غرفهها، عروسکی که در تبلیغاتش استفاده میکند را ساخته و آن را بر تن هنرمندی کرده بود تا با عرض اندام مقابل بازدیدکنندگان، غرفهاش را شلوغتر کرده باشد!
پنگوئن
تابستان و هوای گرم و رفتن در یک عروسک چاق که در زمستان هم آدم را خیس عرق میکند! همه اینها موجب شده بود تا پنگوئن نمایشگاه با دهانی باز و خسته به گوشهای خیره شده باشد.
منو ببین
این آقا (یا شاید هم خانم) شاد و خندان، کلی طرفدار برای خودش پیدا کرده بود. چرا که بر خلاف تمام عروسکهای الکامپ، او توانسته بود چهره خسته خودش را پشت نقابی با لبخند پنهان کند و فریاد بزند که “منو ببین”!
خرس قطبی
این عروسک نه راه میرفت و نه حرف میزد. ظاهرا تنها آمده بود تا به همنوعانش نشان دهد که خرس قطبی میتواند در نزدیکیهای خط استوا هم اموراتش را بگذراند و حتی پول پارو کند!
آقای تلفنچی
او تمام روز را مشغول گرفتن سلفی با عزیزانی بود که در یک باجه تلفن ایستاده بودند. با وجود خستگی زیاد، قلب مهربانی هم داشت و تا صدایش زدیم، برایمان بوس فرستاد…!